چهار قلعه عبدالملکی
                                                 ( یاداشتی از پژوهشگر ارجمند حسن سلیمی عبدالملکی)
 

  پیشینه عبدالملکی ها:   (از قروه تا چهار قلعه عبدالملکی بهشهر)

 زادگاه اصلی نیاکان عبدالملکی قبل از اسلام در ارتفاعات پاوه و اورمان بود.پس از ورود اسلام آنان به اسلام وتشییع گرویدندو بنا به دلایلی به جنوب کوچ کردنند.و آنگاه به لرستان آمده و در حدود700 سال در نواحی ملایر کنار طوایف زندیه به دامداری و پرورش دام مشغول شدند تا اینکه در زمان نادر شاه افشار به مدت بیست سال همراه با طوایف زندیه به درهّ ی گز قوچان تبعید شدند سرانجام طوایف زند و عبدالملکی به همراه صادق خان و کریم خان به محل سابق خود یعنی لرستان برگشتند و از یاران وفادار سلسله ی زندیه محسوب می شدند. به علت مخالفت آقا محمد خان با زندیه ایل عبدالملکی را با چند ایل دیگر از شیراز به تهران تبعید کرد.
ایل عبدالملکی در شهریار تهران به حفاظت و حراست مشغول بود و سپس به منطقه ی نور و کجور مازندران کوچانده شدند بعد از آنجا در غرب فرح آباد ساری در تپه ای معروف یه ملکی خانه سر زندگی کردند به علت امکانات کم به قلاغ فعلی آمدند و چهار قلعه عبدالملکی را تشکیل دادند که هم اکنون به لطف خدا و کوشش مردمان خوب چهار قلعه عبدالملکی به یکی از بهترین مناطق ایران از نظر آب و هوا و با وجود آبندان ها و مرداب های وسیع و داشتن جزیره ی میانکاله در موقعیت ایده آل برای جذب توریست قرار گرفته است در ناسخ التواریخ آمده است ابلق سواران ( سواران اسب ابلق ) عبدالملکی که پس از سال ها مهاجرت ( حدود سالهای 1260 ه.ق) از اورامانات کردستان مهاجرت نمودن و اکنون عده ای در نور کجور سکنی گزیده اند و عده ای از آنان نیز در استان مازندران در شمال غربی شهرستان بهشهر و در کنار سواحل دریای خزر زندگی می کنندبه چهار روستای به نامهای ( امیرآباد - زینوند - زاغمرز و حسین آباد تقسیم گردیده و اتحاد قابل الوصفی دارند و هر کدام دارای چهار طایفه و سه تیره و دوازده بنچه تقسیم شده اند که درکل امور اتفاق نظر دارند و دارای یکپارچگی و وحدت می باشند.ایل عبدالملکی ابتدا با سردارشان میکنند و نظر بر این بود که هر کمکی به سپاه قاجار بر خلاف مرام کشته شدگان این ایل در جنگ با آقا محمد خان و در حمایت از لطفعلی خان زند کشته شده اند است ، اما به تدریج آنان را متقاعد میکند و با تحریک روحیه ملی انان را ترغیب به شرکت در جنگ با قوای روسیه میکند چرا که ایل عبدالملکی به دعوت شاهزاده عباس میرزا وارد کار زار قوای ایران با روسیه شده بودند و نقطه عطف جنگ ایران و روس بود که ایل با ورود به کارزار و با حمایت سواران افشار قوای روس را که به این سوی مرز در حوالی پل خدا آفرین سر ریز کرده اند منکوب و توپهای سر گردان رزمی ژنرال دالوف را منهدم می کنند و سالم به مقر خود باز می گردند . در جای جای تاریخ ایران ایران و این سرزمین پهناور ردپای مبارزات و جانفشانی ها و عرق و وطن دوستی این قبیله دیده می شود.

ایل عبدالملکی قبل از اسلام و سالها پیش از انقراض حکومت ساسانیان از ارتفاعات اورامانات کردستان به دلایل و اقتضاهای سیاسی به دشت ها و نقاط پست تر کردستان مهاجرت می کنند و نقاط سکونت آنان پیش از اسلام دقیقا مشخص نیست اما روستای قلعه در شهرستان قروه استان کردستان به عنوان یکی از سکونتگاههایشان مطرح می باشد

در گزارش یکی از کارشناسان میراث فرهنگی استان مازندران درخصوص نمونه‌برداری گویش درشهرستان بهشهر آمده است.
در حاشیه شرقی شهر بهشهر و در روستاهای بخش مرکزی نیز افرادی ساکنند که اگرچه به زبان مازندرانی سخن می‌گویند ولی معدود واژه‌هایی دارند که نشان می‌دهد زبان اصلی و مادری آنها در گذشته متفاوت از زبان منطقه بوده است. غالب ساکنان روستاهای امیرآباد ، حسین‌آباد، زاغمرز و زینوند واقع در بخش مرکزی دهستان میانکاله کردهای ایل بزرگ عبدالملکی هستند و این چهار روستا در محل به چهار قلعه عبدالملکی معروف است. این ایل دارای چهار طایفه به نام‌های فهروند، زینوند، شیخ‌وند و کالوند است. پیشینه تاریخی اَوْملکی یا عبدالملکی‌ها به قبل از اسلام برمی‌گردد و زمان کوچ آنها به مازندران، پس از انقراض سلسله زندیه بوده است. آقامحمدخان قاجار دوازده هزار خانوار عبدالملکی، کلهر، مافی و خواجه‌وند را به همراه خانواده لطفعلی‌خان زند به تهران تبعید کرده ایل عبدالملکی نزدیک به سه سال در شهریار به سر بردند و سپس به منطقه نور و کجور در مازندران کوچانده شده و در نهایت در زمان سلطنت ناصرالدین‌شاه به شبه جزیره میانکاله کوچیدند و امروز ساکنان چهار قلعه عبدالملکی از طوایف و تیره‌های مختلف به شرح زیر هستند. روستای زاغمرز چهار طایفه فهروند به نام‌های پاشاکلاهی ، کُلَسَوَند (گل اسفند) شاه‌قلی و چهاربینچه دارد. روستای «زینوند» شش تیره یا حوزه به نام‌های حوزه قره ، حوزه اشتمعی، حوزه مراویس، حوزه شیبه سری، حوزه دونه، حوزه رضا دارد. در روستای امیرآباد چهار طایفه شیخ‌وند، حَتَم ، مریدوند و ملک شعبان و دوازده تیره زندگی می‌کنند. در روستای حسین‌آباد نیز چهار طایفه کالوند، کمرشافی، جمالی‌وند و سل‌یاکوتی با دوازده تیره زندگی می‌کنند. ساکنان چهار قلعه عبدالملکی هر چند که به زبان مازندرانی تسلط کافی دارند ولی زبان کردی را فراموش نکرده و در خانواده رسما به زبان کردی سخن می‌گویند.


خیلی وقت بود که شنیده شده بود عده ای در شمال کشور زندگی می کنند که نسب شان به طایفه "عبدالملکی" که در روستای قلعه شهرستان قروه زندگی می کنند می رسد.تا اینکه تصادفا مطلبی در این مورد دیده و تصمیم گرفته شد تا در این باره تحقیق شود.این افراد با گذشت قریب به دویست سال از مهاجرت به مناطق شمالی ایران هنوز زبان خود ،کردی اورامی، را حفظ نموده اند در چهار روستا معروف به "چهار قلعه عبدالملکی" در حوالی امیر آباد بهشهر در استان مازندران زندگی می کنند.
از بزرگان ساسانی و حاکمان وقت بوده اند که قبل از اسلام و سالها پیش از انقراض حکومت ایرانی ساسانیان از ارتفاعات اورامانات کردستان به دلایل و اقتضاهای سیاسی به دشت ها و نقاط پست تر کردستان مهاجرت می کنند و نقاط سکونت آنان پیش از اسلام دقیقا مشخص نیست اما قلعه هایی از آنان در کردستان و کرمانشاه و لرستان همچنان با قی است و تنها در بعضی از قلعه ها امروزه عبدالملکی ها همچنان به زبان اصلی خود که زبان کردی ( با لهجه اورامی ) است تکلم می کنند و بقیه ساکنین آن به زبان رایج منطقه تکلم میکنند . متاسفانه تا 25 سال قبل عبدلملکی ها از وجود یکدیگر در نقاط مختلف بی خبر بودند و امروزه نیز جز در یک مورد بقیه قلعه ها و طوایف از وجود دیگر طوائف عبدالملکی بی خبرند ، از قلعه های موجود عبدالملکی در سطح کشور که اشاره شد ، می توان از قلعه پول در حوالی کجور شهرستان نوشهر و قلعه عبدالملکی در حدود شهرستان قروه کردستان و قلعه محمد حسن خان عبدالملکی در حدود شهرستان کامیاران و قلعه عبدالملکی در حدود ملایر و تویسرکان و قلعه عبدالملکی در کنار ساحل دریای خزر در حوالی شهرستان بهشهر نام برد .عناصر تفکر و فرهنگ زرتشتی همچنان در میان عبدالملکی ها وجود دارد ، در این میان میتوان به کلمات و عباراتی اشاره کرد عباراتی برای سوگند خوردن مثل ، سوگند به این سوی چراغ ( یعنی سوگند به این روشنایی چراغ ) یا سوگند به این اجاق ( یعنی سوگند به این اجاق ) . البته عباراتی هم هست که از این فرهنگ و تفکر مانده مانند اورگاه ( یعنی آتشگاه ) که در همه خانه ها موجود بوده است . البته عبارت اجاق به معنی دیگری هم به کاربرد داشته . اجاق کور یعنی کسی که فرزند پسر نداشته که در گدشته های دور در ایران در هر خانواده پسر ارشد مسئول روشن نگه داشتن اجاق خانه بوده که این کار در نظر آنها بسیار تقدس داشته بوده است
کردهای هورامی شمال ایران:

شاید اگر تا دیروز به ما می گفتند کردهای در شمال ایران، آن هم با گویش هورامی وجود دارند، شگفت زده می شدیم.اما در واقع مرزهای وسیع کردستان هنوز هم آن چنان شناخته شده نیست که بتوانیم آمار دقیق کردها را مشخص نماییم. این مقاله تحقیقی است کوتاه از کردهای هورامی(شمال ایران) که مکان اصلی آن ها هورامانات و پاوه بوده است. اما به دلایل سیاسی وفرهنگی کوچانده شده و پس از مهاجرت های پی در پی در شمال ایران ساکن شدند.