حضرت محمد (ص) می فرمایند : فاطمه پاره تن من است . هرکه او را بیازارد ، مرا آزرده خاطرکرده
و هر که او را شاد کند ، مرا نیز خوشحال نموده است

شهادت حضرت فاطمه زهرا ام الفضائل صدیقه کبری(س)به  امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف،مقام معظم رهبری وامت شهید پرورتسلیت عرض می نمایم

  

http://www.urmia.ac.ir/riyasat/pictures/مذهبی/1_24815315721122324518223518317220914717985137120.jpg 

.

 

این جماعت را خدا فقط برای گریستن آفریده و این شهر را تنها برای تماشا. آن لحظه که صدایشان کردی، بی‏پاسخت گذاشتند و اینک که خاموش شده‏ای، برایت به سر و سینه می‏کوبند! تنهاترین مرد مدینه، به ابوذر می‏فرماید: «برو، با صدای بلند، اعلام کن که به خانه‏هایشان برگردند، تشییع جنازه فاطمه علیهاالسلام به تأخیر افتاده!» کم‏کم مدینه در سکوت فرو می‏رود و کودکانت در خویش! چاره‏ای جز صبر نیست که اینان وارثان زخم غربت تواند!

علی علیه‏السلام ، تنهاتر شده است

شب، عمیق شده است. وقت آن است که جنازه را به‏سوی بقیع حرکت دهند. کودکان، غریبانه به دنبال تابوت می‏دوند. پدر سفارش کرده که بی‏صدا بگریند. مبادا اهل مدینه ـ همان‏ها که تو اجازه حضور در تشییع خود را به آنان نداده‏ای ـ بیدار شوند و...

دشوارترین هنگامه هستی فرا می‏رسد. علی علیه‏السلام در قبر داخل می‏شود. با خاک، با خدا چه می‏گوید؟! هیچ‏کس نمی‏فهمد جز تو: «پروردگارا! مردمان از او بریدند. پس تو با او پیوند کن!» اگر کسی علی علیه‏السلام را پیش از این دیده باشد، اینک که از قبر تو بیرون می‏آید؛ دیگر او را نخواهد شناخت.
اینجاست که تنهایی خود را امضا کرده است!

دیگر برای پشیمانی دیر شده است خبر در شهر منتشر شده: دختر پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را دیشب به خاک سپردند!و علی در بقیع، چندین صورت قبر درست کرده تا کسی نتواند مزار واقعی‏ات را پیدا کند.

مردم، به سرزنش هم مشغولند (وای بر ما! پیغمبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم یک دختر بیشتر نداشت. آن وقت او را به خاک سپردند. بی‏آنکه بر او نماز بخوانیم... حتی جای قبرش را نمی‏دانیم!) چه سرزنش عبثی! چه ملامت بیهوده‏ای! دیگر برای پشیمانی، دیر شده است، خیلی دیر!

نگاه سبزت را از زمین، دریغ مدار!

علی علیه‏السلام به مزار بی‏نشانت خیره مانده و عالم به علی علیه‏السلام . تو از شرقی‏ترین زاویه عرش، به تماشای زمین نیم‏مرده نشسته‏ای. چشم از این تماشای پرشکوه، آنی و کمتر از آنی برندار که بی‏رونق نگاه سبزت، زمین دوامی نخواهد داشت.

علی علیه‏السلام به خانه برمی‏گردد؛ با غربتی که هیچ‏کس جز تو، ارتفاعش را درک نکرد. ذوالفقار را در نیام فرو می‏برد و خود به نیام خانه برمی‏گردد، اما به راستی، کدام خانه؟! مگر علی علیه‏السلام بی‏فاطمه علیهاالسلام خانه دارد؟! این سؤالی است که آفرینش از پاسخ به آن ناتوان است!
پهلوی زمان شکسته است