علل شیوع دروغگویی در جامعه در یک پژوهش میدانی

در میان گناهان کبیره ای که خداوند عزیز ما را از آنها نهی فرموده و فرمان داده که بدانها نزدیک نشویم، «دروغ» است که گناهی عظیم بوده و خطرناک می باشد و شاید بتوان گفت احادیثی که در زشتی این گناه وارد شده در مقایسه با احادیثی که در رابطه با گناهان دیگر وارد شده بی نظیر بوده و حتی قابل مقایسه نمی باشند!


پیامبر اکرم(ص) فرمود

پنج کار است که روزه را باطل می کند و وضو را می شکند: اول دروغ...» و:
براستی آیا این عاقلانه است که آدمی رنج گرسنگی و تشنگی را برخود هموار کند و چندین ساعت این بار طاقت فرسا را بردوش کشد وآن گاه با آلوده نمودن خود به گناه عظیم «دروغ» همه نتایج حاصل از این تلاش و مجاهدت را برباد دهد؟! و آیا جای آن ندارد که انسان روزه دار به هنگام اشتغال به این عمل گرانبها، بیش از گذشته «زبان» خود را از آلوده شدن به «دروغ» محافظت نماید تا هرچه بیشتر از ثمرات این ماه عظیم و فیوضات «روزه» بهره مند گردد؟! و صدالبته همانطور که گفته شد پرهیز از دروغ و دروغگویی تنها مختص به ماه مبارک رمضان و دوران روزه گیری نمی باشد بلکه انسان مؤمن همواره از این عمل ناپسند پرهیز می کند و لکن در این ایام که پاداش عمل او بسته به دوری از این گناه بزرگ است بیش از گذشته از خود مراقبت می کند که مبادا حتی به شوخی نیز بدان آلوده نگردد.


نتایج یک تحقیق بزرگ میدانی در شهر تهران حاکی است به اعتقاد 99 درصد مردم دروغ در جامعه رواج دارد و حدود نیمی از افراد معتقدند 90 درصد مردم راست نمی گویند


دروغ و دروغ گویی در جامعه پدیده ای است که با وجود توصیه های دین اسلام به وفور در جامعه شاهد آن هستیم. رفتاری که با ایجاد بی اعتمادی در جامعه بنیان های اخلاقی را نیز نشانه رفته و پایه و شروع بسیاری از گناهان و هنجارشکنی هاست.

علل شیوع دروغ در جامعه شاید نشات گرفته از تزلزل پایه های اعتقادی مردم و یا عدم شجاعت در ابراز صادقانه حرف ها و تمایلات افراد جامعه باشد. اما به هر عنوان این پدیده نامتعارف و ناپسند به ویژه در تعاملات اجتماعی روز به روز در حال همه گیر شدن است.

نشریه مهر نو وابسته به سازمان بهزیستی در ارتباط با مشکلات اجتماعی آورده است؛ نتایج یک تحقیق بزرگ میدانی در شهر تهران حاکی است به اعتقاد 99 درصد مردم دروغ در جامعه رواج دارد و حدود نیمی از افراد معتقدند 90 درصد مردم راست نمی گویند.به گزارش سایت همشهری آنلاین نیز بر اساس نظرسنجی که در یک جامعه آماری هزار و 200 نفری در تهران صورت گرفته است، 48 درصد مردم معتقدند 80 تا 100 درصد افراد راست نمی گویند.

طبق این نظرسنجی اکثریت مطلق پاسخ گویان معادل 99 درصد وجود دروغ را در جامعه تایید کرده اند. از میان هزار و 200 نفر ، 41 درصد علت راست نگفتن افراد را منفعت طلبی و 6 درصد مصلحت اندیشی دانسته اند. از این جامعه آماری 52 درصد اعتقاد داشتند در مواردی می شود راست نگفت و 48 درصد گفتند همیشه باید راست گفت، از میان 625 نفری که راست نگفتن را در بعضی مواقع مجاز دانسته اند، 54 درصد دروغ مصلحت آمیز، 21 درصد پیش گیری از فتنه و جنجال، 17 درصد رهایی از گرفتاری و 8 درصد کسب منافع شخصی را از موارد مجاز دروغ بیان کرده اند. از میان کل پاسخ گویان 28 درصد فرهنگ سازی و آموزش را بر ترویج راست گویی در جامعه موثر دانسته اند، 21 درصد از پاسخگویان نیز معتقد بودند که برای حذف این معضل از جامعه هیچ چاره ای نمی توان اندیشید.

دکتر عماد افروغ استاد دانشگاه و جامعه شناس درباره ریشه های دروغ و عوارض ناشی از آن در جامعه به خراسان می گوید: بخشی از ریشه های دروغ به شیوه کشورداری برمی گردد و این شیوه در کشور ما مربوط به مقطع خاصی نیست و به نحوی در ایران جریان داشته است. شیوه متمرکز در اداره کشور خواه ناخواه فضا را به سمت رواج دروغ در جامعه می برد و بی اعتمادی در جامعه رواج پیدا می کند.

وی این مشکل را بیشتر در نظام هایی که به صورت متمرکز اداره می شوند می داند و می گوید: در این نظام ها که نهادهای مدنی بسط پیدا نکرده اند، دروغ و فرهنگ دروغ گویی شایع می شود. دکتر افروغ با اشاره به مذمت دروغ گویی در شرع اسلام و توصیه به عدم دروغ گویی از دوران کودکی با عنوان این که دروغ گو دشمن خداست می گوید: در عمل در جامعه شکافی بین ایده ها و رفتارها به وجود آمده است و می توان از آن به عنوان یک معضل معرفتی یاد کرد.به همین دلیل می توان معتقد بود نوع تعامل دولت با مردم و به عکس می تواند بر فرهنگ دروغ و دروغ گویی اثرگذار باشد، پدیده ای که نتیجه اش بی اعتمادی درجامعه است .

وی در ادامه تربیت انسان های شجاع ، با اراده و صادق را راهی برای مقابله با این مشکل ساختاری به جا مانده از دوران کهن می داند و می گوید: افراد شجاع و صادق می توانند رابطه قدرت ثروت و قدرت منزلت را به هم بزنند و در دروغ گویی و کاهش آن در جامعه اثرگذار باشند.دکتر افروغ درخصوص ریشه های شخصیتی افراد دروغ گو نیز می گوید: این گونه افراد شخصیتی نامتعادل دارند.

دروغ صفتی زشت است که عواملش مربوط به منفعت طلبی، ترس یا مصلحت شخص می باشد، مصلحت اندیشی هایی‌که در بسیاری مواقع خلاف واقع است.وی اشاره ای نیز به شرع مقدس اسلام دارد و می گوید: بسیاری از علما صداقت را نشانه ای از مدینه فاضله می دانند و در مدینه فاضله تنها معیارها و ملاک های اجتماعی مورد بحث نیست، وجه فردی افراد در تعاملاتشان نیز موردنظر است. این که چرا یک شخص دروغ می گوید یا به پایین بودن ایمان و یقینش به آخرت برمی گردد یا مصلحت سنجی را دلیلی برای دروغش می داند.

وی هم چنین بر این نکته تاکید می کند که وجود مشکل در ساختارهای اجتماعی دلیلی برای دروغ گویی نیست و انسان های شجاع باید این ساختار را به مرور زمان تغییر دهند.وی مشخصه انسان شجاع را تعادل می داند، انسانی که به تعبیر حکمای اسلامی، زمام امورش به دست عقلش باشد و تمنیات نفسانی خود را تحت سلطه خرد و عقلش قرار دهد. یک مسلمان باید با وجود تمام مشکلات و خطرات صداقت خود را حفظ کند و اعتقاد راسخ داشته باشد که منفعت واقعی اش در صداقت است این اعتقاد و شجاعت در تک تک افراد جامعه می تواند مشکلات ساختاری را نیز دستخوش تغییر کند.

وی علت رواج دروغ گویی را در جامعه با وجود مبانی دینی عدم انتقال صحیح آموزه های دینی و دو پهلو منتقل کردن آن ها می داند و می گوید: در احادیث هم دروغی را که برای اصلاح گفته شود بلامانع دانسته اند اما اصلاح هم جایگاه و معنی خود را دارد. اصلاح را می توان به اسرار نظامی، اصلاح بین افراد و تبدیل دشمنی ها به دوستی تعبیر کرد، نه منفعت شخصی افراد.این جامعه شناس مشکلات ساختاری را که در شکل گرفتن دروغ موثرند عدم کرامت انسانی و جریان نداشتن فرهنگ صداقت می داند که باعث رواج تملق و ریا در جامعه می شود. از لحاظ فردی نیز هرچه شخص مومن تر، معتدل تر و آگاه تر باشد کمتر به دروغ گویی رو می آورد، چرا که دروغ ابزاری برای انسان های ضعیف و ذلیل است و انسان قوی و شجاع هیچ گاه برای رفع مشکلاتش به دروغ رو نمی آورد.

دکتر افروغ درباره عوارض دروغ و دروغ گویی بر بنیان های فردی و اجتماعی نیز می گوید: بی اعتمادی مهم ترین عارضه دروغ گویی است، چنین فردی هیچ گاه مورد اعتماد دیگران نیست. اعتماد سرمایه فرهنگی و رکن اساسی در روابط اجتماعی است و کسی که در نگاه دیگران بی اعتماد شد، دچار سرخوردگی و تنهایی می شود. وی دلزدگی و ایجاد بحران ناامنی را از عوارض بی اعتمادی در جامعه می داند چرا که انسان موجودی اجتماعی است و در این شرایط برای در میان گذاشتن مشکلاتش نمی تواند فرد مورد اعتمادی را پیدا کند و همین موضوع باعث به وجود آمدن مشکلات بسیاری در حوزه روابط شخصی می شود، اما در حوزه کلان، بی اعتمادی بین دولت و مردم باعث می شود جامعه به تملق روی‌آورد.

وی ریشه های اصلی دروغ گویی را در ایران مشکل در سطوح معرفتی، وجوه فرهنگی و نحوه تعامل دولت ها با مردم می داند .افروغ اثرات دروغ را در سطح جامعه مخرب تر از دروغ در روابط شخصی می داند و می گوید: عارضه دروغ مسئولان به مردم به مراتب سنگین تر از دروغ مردم به مردم است و بر روابط شخصی مردم نیز تاثیر خواهد داشت. چرا که مردم به حکومت دینی اعتماد دارند، اما در حکومتی مثل پهلوی به خاطر عدم مشروعیت نزد مردم، اباحه گرایی دولتی هیچ تاثیری بر اباحه گرایی مردمی نداشت، چون مردم، آن حکومت را حکومت مشروع نمی دانستند.

وی به تبیین رابطه تملق و دروغ در جامعه می پردازد و می گوید: در جامعه ای که بستر برای تملق گویی فراهم باشد دروغ و دروغ پردازی نیز رواج پیدا می کند و ما نیز در ایران در معرض چنین آسیبی قرار داریم چرا که تملق و عوام فریبی در جامعه در حال رواج است. وی فرهنگ و تربیت غلط را نیز مورد توجه قرار می دهد و می گوید: در این مقوله جدای از شعارها باید به تربیت نیز توجه داشت و جایگاه صداقت را برای مردم و جوانان مشخص کرد. باید به افراد صادق پاداش داد نه این که آن ها را به خاطر اعمال نظر صادقانه شان تنبیه کرد. افراد نباید به خاطر صداقت شان هزینه بدهند و برای رسیدن به صداقت در سطح جامعه نباید تنها به توصیه آن بسنده کرد بلکه باید ارزش راست گویی در پاداش ها و تنبیه ها، خود را نشان دهد.

«تقی آزاد» استاد دانشگاه و جامعه شناس درباره دروغ گویی چنین می گوید: در تقسیم بندی ملت ها و فرهنگ ها از گذشته تاکنون این مسئله شیوه ای رایج بوده که کمتر مبنای علمی دارد.او فرهنگ ها و ملت ها را به قدیم و جدید، سنتی و مدرن، بزرگ و کوچک، دینی و غیردینی، فعال و تنبل و در نهایت هم، صادق و دروغگو تقسیم بندی می کند.به گزارش سایت خانواده ما، وی در ادامه می افزاید: دروغ گویی صفتی است که می تواند در همه آدم ها و فرهنگ ها و ملت ها وجود داشته باشد.اگر ملتی با تمام افتخارات فرهنگی و سابقه تاریخی، انگیزه رشد و پیشرفت را از دست بدهد به دروغ گویی مبتلا خواهد شد و سرنوشتی شوم پیدا می کند.

پروفسور حسین باهر، جامعه‌شناس، نویسنده و استاد دانشگاه در گفت وگو با برنا، با اشاره به مسئله دروغ گویی و وراثتی بودن آن بیان می کند: برای این که انسان راست گویی را رها کند و به دروغ گویی میل پیدا کند، چندین عامل وجود دارد:

1- مسئله وراثت
2- رفتار پدر و مادر خانواده
3-رفتارها و الگوهای آموزشی در مراکز تعلیم و تربیت
4 - رفتارهای جامعه
وی ادامه می دهد: جامعه به طور کلی بر افراد تاثیر مختلف می گذارد، از نظر اقتصادی وقتی نیاز یک فرد برآورده نمی شود، دچار بحران های خاص خودش می شود و دست به دروغ گویی می زند.از نظر فرهنگی هنگامی که در جامعه ای دروغ باب شود قبح خود را از دست می دهد و از نظر اجتماعی، زمانی که متولیان امور، دروغ گویی را که نوعی هنجارشکنی است به راحتی انجام می دهند و از دید سیاسی وقتی که مسئولان چیزی را که می گویند خلاف آن عمل می کنند این مسئله به سهولت در جامعه پذیرفته می شود و رواج پیدا می کند.

موسوی، جامعه شناس، در مورد بحث روان شناسی دروغ گویی می گوید: اگر از لحاظ روان شناختی و تحلیل مفهوم به دروغ گویی نگاه کنیم، دروغگو کسی است که واقعیت را تحریف می کند و مانع از انتشار واقعیت به صورت تمام و کمال می شود.گروه های اجتماعی بیشتر در معرض آسیب های گفتاری اند که از راه های نادرست گفتاری و روش های نامعقول و ناعادلانه برای رسیدن به اهداف خود تلاش می کنند و آن چه را بیان کننده فرآیند این نوع افعال و کنش های ناصحیح است می توان در کارکردهای اجتماعی و نهادهای مختلف جامعه ایرانی پیدا کرد.

این استاد دانشگاه در مورد آسیب های دروغ گویی اظهار می دارد: عدم تناسب بین روش ها و اهداف، مقدمه ای برای بروز انحرافات و کج روی های اجتماعی است و جامعه ای که این پدیده در آن فرصت رشد پیدا می کند، ناسالم و آسیب پذیر و نیمه بیمار است.در تمامی ادیان از جمله اسلام بر قبح دروغ تاکید شده و قرار گرفتن آن ذیل عنوان گناهان کبیره معرف این موضوع است