دلنوشته ای برای نظام آموزش عالی ایران  


این باور عامیانه در بین مردم و جامعه دانشگاهی ایران وجود دارد که معتقد است فارغ التحصیلان دانشگاهها نسبت به دهه های گذشته کم سوادتر شده اند .من معتقدم بر حجم دانش آوختگان کم سواد در سالیان اخیر خیلی افزوده شده است ولی نباید به یک جمع بندی کلی دست زد. نرخ بالای فرار مغزها و حضور پررنگ دانشجویان ما در مجامع علمی ملی و بین المللی نشان می دهد تعداد دانشجویان توانمند علمی کم نیستند اما این تعداد در بین انبوه سیاهی لشکری که به عناوین و دلایل مختلف با بار علمی بسیار اندک و در کمال ناشایستگی موفق به اخذ مدرک آکادمیک می شوند به چشم نمی آیند. به چند دلیل معتقدم سطح کیفی آموزش عالی در سالیان اخیر افت چشمگیری داشته است که می تواند به نوعی پاسخی باشد بر مدعای کم سواد بودن دانشجویان و دانش آموختگان مراکز آموزش عالی در ایران:


بحران بیکاری و مدرک گرائی

در سالیان نه چندان دور دانشجویان دانشگاههای ایران را جوانانی علاقمند و تشنه علم شامل می شدند. ارزش علم در ایران بسیار بالا بود و خانواده های ایرانی یکی از مهمترین راههای پیشرفت فرزندانشان را دامه تحصیل می دانستند و جوانانی که در دانشگاهها پذیرفته می شدند مهمانیهای آنچنانی ترتیب می دادند چنین و چنان می کردند تا به نوعی موفقیت خودشان را در وارد شدن به دوره کمال زندگیشان جشن بگیرند و به عبارت علمی تر قبولی در کنکور دانشگاهها به یک مناسک گذر تبدیل شده بود. دانشگاه مکانی بود برای ادامه تحصیل افراد بالغ و دانشجویانی که خود را برای سختی کشیدن و تلاش و درس خواندن و دود چراغ خوردن! و زیر سرما و گرما درس خواندن آماده کرده بودند. اما این روزها در دانشگاههای ایران از تعداد این دانشجویان به شدت کاسته شده است و درس خواند شب امتحانی به الگوی غالب تحصیل تبدیل شده است برای بسیاری از جوانان که سه ماه از ترم تحصیلی را کم کاری نمده و ایام امتحانات برای کسب حداقل نمره قبولی به رقابت ! می پردازند. همچنین نرخ بالای بیکاری در سالیان اخیر موجب شده تا بسیاری از جوانان ایرانی ، تحصیل در دانشگاه را به عنوان تنها راهکار اشتغال ، فراراز خدمت سربازی ، فرصت مناسب ازدواج و مسیر هموار رسیدن به زندگی ایده آل در نظر بگیرند.

زمانی که برای این موج تحصیل کرده های سطوح دیپلم و پائینتر در جامعه و بازار کار فرصت اشتغال فراهم نباشد و فرصت استخدام و حتی ازدواج تنها با مدارک دانشگاهی عالی تر مهیا باشد تنها راهی که باقی می ماند ادامه تحصیل در دانشگاهها است اما با این وجود فراموش نکنیم که دانش آموزان و دانشجویان با دیدن فوج عظیم بیکاران تحصیل کرده دانشگاهی تا حدود زیادی انگیزه درس خوانده و مطالعه را از دست می دهند.دانشگاه ببا این شرایط به محلی برای فرار از خدمت سربازی برای دانشجویان پسری تبدیل می شود که چند سالی حاضرند عمرشان را به بطالت بگذرانند و از قبال آن مدرک نیز در دست داشته باشند.

آسیب اجتماعی که ضربه زیادی هم به نظام آموزش عالی و هم به عرصه اشتغال وارد کرده و تحت تاثیر متغییرهای گوناگون آشکار و پنهان موجب شده تا بسیاری از مردم ایران این روزها چندان اعتمادی به دانشگاهها از لحاظ علمی نداشته باشند و از خروجی دانشگاهها به لحاظ علمی ناراضی اند و بعضاً حتی مدارک دیپلمشان را که در سالهای بسیار دور اخذ کرده اند دارای بار علمی بیشتری از مدارک لیسانس امروز دانشگاههای ایران می دانند.

برای جوانانی که با اخد مدرک دیپلم و فوق دیپلم فرصت اشتغال مورد نظر خود را پیش روی خود نمی بینند منطقی ترین راه ایجاد کردن راهی برای هموار شدن مسیر پر پیچ و خم کار و اشتغال است. بالا رفتن تقاضا برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و حتی دکتر در سالهای اخیر در ایران تنها و تنها به متغیر علاقه به ادامه تحصیلات تکمیلی برای متقاضیان بر نمی گردد ، بلکه بسیاری از متقاضیان تحصیلات تکمیلی بواسطه بیکاری چاره نمی یابند جز ادامه تحصیل تا بتوانند شانس اشتغال خود را افزایش دهند و شغل آبرومندی را برای خود فراهم سازند.این امر سبب شد تا ادامه تحصیل به هر نحو ممکن به یک شعار ایده آل برای جوانان فراهم شود. مسیری که جوانان این مرز و بوم انتخاب می کنند تا چندی پیش از سوی نخبگان فارغ التحصیل مسیر آرمانی مورد علاقه بود اما با هجوم متقاضیان به ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر خطر ورود افراد با شرایط نامناسب به دانشگاهها نیز افزایش می یابد که این همان مساله ای است که اتفاق افتاده و مورد اعتراض منتقدین قرار گرفته است.

از دیگر سو موج خطرناک مدرک گرایی سبب شده تا در سالهای اخیر بسیاری از کارکنان سازمانهای دولتی و غیر دولتی با فراهم شدن شرایط ادامه تحصیل به دانشگاهها هجوم بیاورند و در کمال ناباوری با طی مسیر قانونی و غیر قانونی همچون پارتی بازی و...نمرات لازم را اخذ و در برابر بهت همگان فارغ التحصیل شوند. تعداد دانشجویان بالای 50 سال با انگیزه صرفاً کسب مدرک به امید افزایش حقوق در دانشگاههای غیر دولتی ایران کم نیست. این مساله خود یک فاجعه و بحران علمی را ایجاد کرده است.

موج مدرک گرائی سبب شده تا دانش آموزی که از حداقل توانمندی برخوردار است هم اکنون از بهترین رشته های دانشگاهی به طور مثال مهندسی عمران یا مهندسی برق و.. فارغ التحصیل شده و بعضاً با پارتی بازی استخدام شود و عملکرد ضعیف او دهان منتقدان را خواهد گشود.

اشکالات موجود در استخدام فارغ التحصیلان

پارتی بازی، اخذ رشوه ، تقلب و رانت دراستخدام فارغ التحصیلان دانشگاهها سبب شده تا انگیزه لازم در دانشجویان برای بیشتر درس خواندن و تلاش مضاعف از بین برود و یا کمرنگ شود. دانشجوئی که می داند با اخذ مدرک حتی با کمترین معدل لازم از حتی بدترین مراکز آموزش عالی استخدام می شود انگیزه ای برای ارتقای کیفی معلوماتش نخواهد داشت و از سوی دیگر افزایش حضور این دسته از دانشجویان ،روحیه رقابت جوئی و علم اندوزی را در سایر دانشجویان مستعد را از بین خواهد برد. من در کلاس های درس زیاد از دانشجویان می شنوم که علناً ادعا می کنند که کارشان آماده است و با حداقل معدل در بهترین سازمانها و مؤسسات به صرف پارتی و.. مشغول بکار خواهند شد!. تا زمانی که شایسته سالاری در گزینش فارغ التحصیلان و جذب نیروی کار آکادمیک جایگزین نظام معیوب فعلی نگردد و تبعیض و نابرابری در استخدام متقاضیان به عناوین مختلف اعمال گردد نه تنها نظام اداری ما همچنان آسیب خواهد دید بلکه سطح کیفی علمی دانشگاهها نیز شاهد ادامه روند اسف بار کنونی خواهد بود.

توسعه کمی و زیاد شدن بیش از اندازه و کمی دانشگاهها بی اعتنا به کیفیت آموزش

به باور من توسعه بی حد و مرز دانشگاهها و مراکز آموزش عالی از ارزش علم و تحصیل در ایران به شدت کاسته است. در سالهای نه چندان دور قبولی در کنکور و ورود به دانشگاهها برای متقاضیان به ادامه تحصیل یک رویا بود. امروز این چنین نیست. دانشگاهها بدون در نظر گرفتن امکانات محدود خود به پذیرش دانشجو می پردازند. به بیلبوردهای تبلیغاتی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در شهرها توجه کنید! الان حتی در دور افتاده ترین شهرهای ایران می توان ردی از دانشگاه پیام نور و یا دانشگاه ازاد را یافت. دانشگاه پیام نور در سالهای اخیر بدون توجه به تعداد هیئت علمی و امکانات بسیار محدود خود و البته بدتر از همه بدون توجه به فضای آموزشی در اختیار سازمان متبوعه به توسعه واحدهای خود پرداخته است و ما اکنون واحدهای از دانشگاه پیام نور را م شناسیم که چند هزار دانشجو را در ساختمان بسیار کوچک و با حداقل امکانات و بعضاً بدون امکانات گردآورده اند. مگر می شود در 6 یا 9 جلسه 2 ساعته ، دانشجوئی در دانشگاه پیام نور از رشته مهندسی مکانیک بدون در اختیار داشتن آز مایشگاههای تخصصی لازم با توانمندی لازم فارغ التحصیل شود؟ ما در بسیاری از مراکز و واحدهای دانشگاه پیام نور از حداقلهای آموزشی و علمی برخوردار نیستیم ما همچنان شاهد افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو در داین دانشگاهها هستیم.این توسعه کمی در دانشگاه آزاد البته با ارایه امکانات بیشتر فراهم شده است اما در دانشگاه ازاد مساله به نحو دیگری بروز کرده است. آموزش فدای پذیرش دانشجو شده است.

دانشگاهها ی غیر دولتی اگر بخواهند نظام استاندارد علمی و آموزشی را در مراکز دانشگاهی شان اجرا نمایند با افت شدید دانشجو روبرو خواهند شد پس چاره ای ندارند که از ضعفهای علمی دانشجویان چشم پوشی کنند و دانشجویان را به هر نحو ممکن راضی نگه دارند. ورود اسان به دانشگاهها شدیداً از ارزش معنوی آن کاسته است و به عبارتی کیفیت آموزش فدای کمیت شده است.

اشکالات موجود در پذیرش دانشجو

تا چندی پیش دانشتن توانمدی و استعداد تحصیلی از مهمترین شروایط قبولی در داتشگاههای ایران بود اما هم اکنون پذیرش دانشجویان با حداقل معدل و بدون کنکور( با تبلیغات وسیع) در سالهای اخیر بحران علمی دانشگاههای ایران را دوچندان نموده است. من دانشجویانی را می شناسم که حتی خودشان باور نداشتند که توانسته اند از رشته های مهندسی فارغ التحصیل شوند. پذیرش این دسته ا ز دانشجویان اشتباه بوده و این روند اشتباه ادامه دارد.. مشکلات مالی دانشگاهها عملاً سبب شده تا روند پذیرش دانشجو در ایران از استانداردهای حداقلی فاصله زیادی بگیرد و دانشگاههای غیر دولتی به هر نحو ممکن تقریباً از همه سطوح علمی دانشجو پذیرش کنند.، به کانال بسیار مناسبی برای کارمندان با مدارک تحصیلی پائیین در انتظار افزایش حقوق و ارتقای شغلی تبدیل شوند و مهمتر از همه برای برخی از مدیران به وسیله ای برای ارتقای پایگاه و منزلت اجتماعی تبدیل شوند.

این موج عظیم متقاضیان ورود به دانشگاهها خود به عامل فساد در دانشگاهها تبدیل شده است. متاسفانه هم اکنون کم نیستند تعداد متقاضیان ورود به دانشگاهها که به دنبال ادامه تحصیل در دانشگاههایی هستند که دوست ، آشنا ، همکار و یا هر نوع راتبط توانمندی را در آنجا داشته باشند ته بتوانند با حداقل حضور در کلاسهای درس هم به کارشان ادامه دهند و هم مدرک بگیرند و هم اینکه به پشتوانه دوست و آشنا از اساتید نمره اصطلاحاً کیلیوئی کسب کنند. زمانی که دانشجوئی وجود داشته باشد که حاضر است برای اخذ نمره مورد نظر خود پول بپردازد یا هر نوع رشوه ایی را بپردازد حتما از سوی دیگر کارمندان و اساتیدی را نیز می توان یافت که در برابر این پیشنهادات غیر قانونی تسلیم خواهند شد.! تعدا کسانی که بدین نحو در دانشگاههای کوچک و ناآشنای شهرستانشان با توسل به ابزارهای غیر قانونی فارغ التحصیل و جذب بازارکار شده اند کم نیست؟

هم اکنون در برخی از مراکز آموزش عالی این شیوه های غیر قانونی متاسفانه موجب افزایش قدرت کارکنان و اساتید فاسد تبدیل شده است و کمیته های انضباطی دانشگاهها هر روز شاهد این مسایل هستند. این سبک تحصیل علنا در بسیاری از دانشگاهای دور افتاده ای که نظارت چندانی را بر خود نمی بینند سبب شده است تا دانشگاه ه روزی آرمانشهر مردم ایران بود به بقالی و محل خرید و فروش مدرک تبدیل شود.

انضباط ضعیف در برخی دانشگاهها سبب شده تا ما شاهد باشیم کارکنان ادرات و سازمانهای دولتی با هدف افزای شحقوق و ارتقای شغلی بعضاً از هر ابزاری برای رسیدن به هدف که اخذ مدرک باشد استفاده کنند. تعداد کارکنانی که پس از قبولی در دانشگاهها با عنوان ماموریت شغلی در کلاس درس حاضر می شوند تا از مرخصی شغلی استفاده نکنند و همزمان درآمد داشته باشند کم نیست و این یعنی فاجعه اخلاقی!

دانشگاه مکانی نیست که کارمندان مسن که چند سال دیگر بازنشته می شوند برای افزایش حقوق بازنشستگی به ادامه تحصیل بپردازند. دانشگاه مکانی برای فخر فروشی به همکاران برای کسب مدرک نیست. دانشگاه جائی نیست که دانش آموزی که از حداقل ترین شرایط ادامه تحصیل در دانشگاه برخوردار نیست موفق به اخذ مدرک از بهترین رشته شود. دانشگاه مکانی مقدس است .

ساختار علمی

آموزش یکی از 5 نهاد اساسی در هر کشور را شامل می شود. آموزش و پژوهش مهمترین رکن توسعه در هر کشور را شامل می شود. ساختار علمی و نظام آموزش عالی ایران کهنه شده است. ساختار کنونی تکاپوی پاسخ گفتن به نیازهای نسل جوان آرمانگرای ما را ندارد. برای تحول آموزش عالی برای ابتدای امر باید از خود ساختار علمی این نهاد اساسی آغاز کرد.به باور من ریشه بسیاری از مشکلات موجود در زمینه ضعف علمی دانشجویان و فارغ التحصیلان به عناصر ساختاری درون سازمانی نظام آموزش عالی باز می گردد. این تغییر ساختار باید از راس هرم یعنی نحوه انتخاب وزیر علوم، معیارهای انتخاب وزیر و کارکنان وزارتخانه را تا دگرگونی قوانین آموزشی و پذیرش دانشجو استاد و تعداد اعضای هیئت علمی و قوانین توسعه دانشگاهها و مراکز آموزش عال و نحوه فارغ التحصیلی دانشجویان و .... را شامل شود. ساختار کهنه و نه تنها کارآمد نیست بلکه این زخم کهنه خود به بستری برای رشد مسایل و اسیب های دیگر تبدیل شده است. ساختار علمی در ایران شدیداً تحت تاثیر هنجارهای ساختاری بیرنی نیز قرار دارد. مسیر حرکت نظام آموزش عالی را قوانین و سیاستهای دولتها مشخص می کنند و اکنون این سیاستها و هنجارها کژکارکرد شده اند. اگر بخواهم برای شما مثال بزنم یک آسیب علمی بسیار حاد در سالهای اخیر نحوه ارزیابی اساتید است که یکی از معیارهای آن تعداد مقالات پذیرفته شده علمی - پژوهشی در مجلات معتبر دنیا و ISI میباشد. این معیار سبب شده تا اساتید ایرانی برای ارتقای علمی و تامین امنیت حداقلی شغلی به خرید مقاله و چاپ مقاله در سایتها و مجلات زرد روبیاورند . این روند نتیجه فشار ساختاری بود که از اساتید ما فقط و فقط کمیت مقالات را مطالبه کرد.

شرکت در کنفرانس های بی ارزش داخلی و خارجی ، ترتیب دادن همایش ها و کفرانس های بی هدف و فاقد توجیه به منظور ارتقای جایگاه مراکز آموزش عالی تنها بخشی از معضلات ساختار و نظام آموزش عالی بیمار ما است.کم نیستند تعداد مقالات و کتابهایی که توسط دانشجویان جمع آوری می شوند و به نام اساتید چاپ می شوند. بسیاری از مجله های علمی و پژوهشی ایران هم اکنون تا مقاله با نام یک استاد معتبر همراه نباشد از چاپ آن خودداری می کنند. چرا در بسیاری از مجلات علمی و پژوهشی باید بواسط پارتی و آشنا مقاله چاپ کرد. مواردی که عرض کردم در خروجی بسیار ضعیف دانشجویان ما از مراکز آموزش عالی بسیار تاثیر گزار بوده است.

قصد به زیر سوال بردن کلی یک نظام آموزش عالی را ندارم اما کشوری که در آن در بسیاری از کلاسهای درس اساتید در دروس تخصصی بجای تدریس از دانشجویان می خواهند کنفرانس ارایه دهند آیا می توان انتظار توسعه علمی و ارتقای کیفیت سطح آموزش را داشت. از سوی دیگر فشار مضاعف هنجاری از سوی نهادهای اثر گذار بر دانشگاهها نیز بعضاً انرژی زیادی را از دانشگاهها سلب نمده است. این فشار هنجاری می تواند از مسایل فرهنگی تا نحوه انتخاب استاد وبازدیدهای علمی و.. را شامل شود. زمانی که محیط برای تحصیل از سوی نظام ساختاری فراهم نباشد بدون شک بر سطح علمی دانشجویان و فارغ التحصیلان اثرات منفی و مخرب بسیاری باقی خواهد ماند که تبعات زیادی خواهد داشت. هنوز هم در برخی از دانشگاهها کتابهای متعلق به 4 دهه قبل بدوت هیچگونه توجیه علمی تدریس می شود. بخش بزرگی از معضلات ساختاری ما به معرفی سرفصلها و کتابهای آموزشی مربوط می شود. معرفی کتابهای آموزشی با کیفیت پائین به دلایل مختلف از سوی اساتید از مهنترین معضلات نظام آموزش عالی ما و از مهمترین دلایل افت کیفی آموزش عالی در ایران است که تا کنون کمتر بدان پرداخته شده است. ایا قانونی وجود داردکه استاد نتواند کتب خود یا دوستانش را که دارای محتوای معتبری نیستند را به دانشجویان معرفی نکند؟ مسایل و آسیبهای اینچنینی باید حل شود تا بستر سالم برای توسعه آموزش عالی به لحاظ کیفی در ایران فراهم شود.

استعدادیابی تحصیلی نیز متغییر تاثیر گذار مهم دیگری است که در حوزه ساختاری عدم توجه به آن مساله ساز شده است. ساختار علمی نظام آموزش عالی در ایران به استعداد یابی تحصیلی اهمیت چندانی نمی دهد و این مساله هر ساله موجب هرز رفتن انرژی های زیادی از جوانان ما می شود. کم نیستند دانشجویانی که در رشته های درس می خوانند که واقعاً علاقه ای به آن ندارند و دلزدگی و بی انگیزگی ناشی از انتخاب نادرست رشته تحصیلی سبب می شود تا این دسته از دانشجویان صرفاً به صورت تکلیفی به ادامه تحصیل در آن رشته مشغولند. مشاوره درست و اتخاذ تمهیدات لازم و مناسب از سوی مراکز آموزش عالی ، وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری و آموزش و پرورش می تواند مفید واقع شود.

حواشی غیر علمی در دانشگاهها نیز بخشی از معضلات ساختاری نظام آموزش عالی را شامل می شوند. سطح حقوق و مزایای نامناسب اساتید می تواند زمینه ساز فساد علمی برخی از این عزیزان که آینده علمی یک کشور را بر عهده دارند فراهم نماید. استادی که از سطح درآمدی خوبی برخوردار نباشد و یا اینکه از امنیت شغلی مناسب برخوردار نباشد بدون شک از سطح آموزش مورد انتظار جامعه علمی برخوردار نخواهد بود. بحرانها و مسایل غیر ساختاری اما موثر بر دانشگاهها شدیداً می تواند به توانمندی علمی و آموزشی این مراکز آسیب وارد نماید. چالش ها و بحران های ناشی از تغییران رؤسا و مدیران عالی دانشگاهها ، مسایل مالی ، قوانین ارتقای شغلی و علمی، حواشی فرهنگی دانشگاهها و مسایل سیاسی اثر گذار می تواند بخش زیادی از انرژی مثبت دانشگاهها را به خود جلب نماید و از سرعت قطار در حال حرکت دانشگاههای ما بکاهد. درگیر شدن در مسایل سیاسی ، اداری و.... به یکی از مهترین مسایل دانشگاههای ما حل شده است. فشارهای گوناگون از سوی گروههای فشار و ذینفوذ برای تاثیر گذاری بر دانشگاه و اساتید و به عبارتی ساختار علمی باید حذف یا کاسته شود تا در یک محیط سالم بتوان انتظار پیشرفت و تعالی داشته باشیم. نباید فراموش کرد که مشکلات ساختاری در دانشگاههای گوناگون، کمیت ، کیفت ، اشکال و شدت و حدت متفاوتی دارند که باید در زمینه ویژه خود مورد بررسی و حل قرار گیرند.

اشکالات سیستم انتخاب و استخدام اساتید

به دلایل مختلف معتقدم نحوه گزینش اساتید هم اکنون استاندارد نبوده و از کارآمدی برخوردار نیست. بخش بزرگی از معلمین آموزش و پرورش به دلایل مختلف از جمله افزایش درآمد و ارتقای منزلت اجتماعی به ادامه تحصیل در مقاطع ارشد و دکترا رو آورده اند تا در نتیجه بتوانند در دانشگاهها ( عمدتاً دانشگاههای پیام نور و دانشگاه آزاد)به تدریس مشغول شوند که این مساله خود به یک آسیب جدی برای کاهش سطح علمی آموزش در دانشگاهها تبدیل شده است. باید از انرژی این دسته از عزیزان در سازمانهای متبوع استفاده شود. آموزش در مدارس و دانشگاهها دارای نیازها و اشکال متفاوتی است و بکارگیری همزمان اساتید در دو سیستم آموزشی متفاوت می تواند آسیبهای علمی و آموزشی جدی به ساختار علمی آموزش عالی وارد نماید.

از دیگر سو بیکاری فارغ التحصیلان سبب شده تا جوانان ما با ادامه تحصیل در مقاطع ارشد و دکترا به امید تدریس چند واحد درسی در دانشگاههای ایران و رسیدن به آرزوی استاد شدن و تامین درآمد خود به یک معضل حاد در نظام آموزش عالی تبدیل شوند. بدون شک همه این عزیزان از شایستگی تدریس برخوردار نیستند و نمی توانند الگوی مناسبی برای تدریس و علم و دانش در دانشگاههای ما باشند. اینکه فشار نهادها و دستگاههای اجرائی در استخدام اساتید و انتخاب اساتید دانشگاه در بسیاری از دانشگاههای عمدتاً غیر دولتی دخیل است امری نیست که بر کسی پوشیده باشد. تا زمانی که رسیدن به جایگاه و شغل استادی در دانشگاه به این شیوه بی نظم و بی ضابطه ادامه یابد وتا زمانی که فضا برای تدریس افراد ناشایست در دانشگاههای ایران با هدفها و عناوین گوناگون فراهم باشد ما نمی توانیم انتظار توسعه علمی در ایران را داشته باشیم. ضعف های موجود در برخی از اساتید می تواند تاثیرات منفی بزرگی برا دانشجویان داشته باشد. دانشجو از استاد الگو می پذیرد و اگر این الگوی علمی و آموزشی از توانمندی علمی مناسب برخوردار نباشد به عامل تخریب دانشگاه و ناامیدی و کم سوادی دانشجویان و نظام آموزش عالی تبدیل خواهد شد

هجوم مدیران اجرائی برایتریس در دانشگاهها نیز از دیگر معضلات دانشگاههای ایران را شامل می شود. باید جلوی هجوم موج ورود مدیران اجرائی با بنیه علمی ضعیف به دانشگاههای کشور به منظور تدریس با اهداف غیر علمی( کسب درآمد، شهرت؛ تبلیغات ، قدرت طلبی ،سوء استفاده ابزاری و...) گرفته شود.استاد چند شغله نمی تواند برای توسعه انسانی به نحو احسن گام بردارد . باید فضا برای حضور حداکثری اساتید شایسته فراهم و اساتید سفارشی و ناشایست از لحاظ علمی از نظام آموزش علمی ایران حذف شوند.این را با قاطعیت یک راهکار مهم می دانم.

به کجا می رویم؟

روند افت کیفی نظام آموزش عالی شدیداً بر توسعه علمی ایران ضربه وارد نموده است. اگر بخواهیم معیار ارزیابی آموزش عالی را فقط و فقط مقاله های علمی منتشر شده در مجله های بین المللی در نظر بگیریم همه چیز نظام آموزش عالی ایران مطلوب و بی ایراد است اما اگر بخواهیم واقع نگر باشیم با یک ویرانه ای روبروئیم که بعید می دانم در کوتاه مدت برنامه ای برای اصلاح آن وجود داشته باشد. این روند بی شک وابستگی اقتصادی و تکنولوژیک و عقب ماندگی علمی را تشدید خواهد کرد و آسیبهای جبران ناپذیری را به ایران به عنوان یک کشور در انتظار جایگاه مهم در عرصه بین الملل وارد خواهد کرد. جلوی ضرر را از هر کجا بگیریم سود است!

برای رفع سطح پائین کیفیت آموزش دانشجویان و دانش آموختگان چه باید کرد؟ راه حل؟

اصلاح ساختار علمی ، تزریق شادی، امید و طروات به نظام آموزش عالی و ساختار آموزشی، اعمال شایسته سالاری و استانداردسازی در پذیرش دانشجو و استاد، تغییر در محتوای متون و سرفصل های آموزشی ، حمایت بیشتر مادی و معنوی از دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، تقویت استقلال نهادی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، تقویت ارزشهای علمی و آموزشی در جامعه ، توجه به دانشجویان و جوانان به عنوان مخاطبین اصلی مراکز آکادمیک در ایران و جهان، بهره مندی از تجربیات مفید کشورهای موفق جهان در زمینه آموزش عالی، دگرگونی اساسی در جهت شایسته سالاری در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، کاستن از فشارهای هنجاری حاکم بر دانشگاهها ، منع توسعه کمی دانشگاهها ، ارتقای کیفی امکانات دانشگاهها از جمله پیشنهاداتی است که می تواند به باور من در زمینه افزایش شسطح کیفی دانش آموختگان مراکز آموزش عالی در ایران مفید واقع گردد. با سپاس