معانی فقر در نهج البلاغه  

در نهج البلاغه از انواع مختلف و معانی گوناکون آن سخن به میان رفته است که می توان به فقر اقتصادی، فقر مادی، فقر روحی، فقر علم و آگاهی، فقر ایدئولوژیکی فقر فرهنگی و... اشاره ای داشت که به چند نمونه آن اشاره خواهیم داشت.  

الف : فقر به معنای نیاز مالی  

"... درجات فقر از نظر شدّت و ضعف متفاوت است. گاهى منظور از فقر نیازمندى به مال است و گاه نیازمندى به فضیلت هاى نفسانى و آمادگى است ...گاهى مقصود از نیازمندى، هر دو صورت یاد شده است، مالى و کمالات نفسانى ... "  

"... و گاهى فقر در این جا بر معناى ظاهرى که همان نیازمندى به مال یا نداشتن مال است حمل مى‏شود... "

ب : فقر به معنای سادگی

"...گاهى منظور از آن: یک نوع سادگى در زندگى و مبارزه با تجمل پرستى، همراه با آزادگى و بیدارى است... "

فقر همة اولیاء و اصفیایالهی به این معناست. آنها با انتخاب این شیوه در حقیقت مبارزه‌ای بی‌امان را با زراندوزی، فخر فروشی، خودبزرگ بینی و تجمل گرایی را سرلوحة مبارزات خود قرارداند و البته به این فقر، فخر هم می‌کردند.

کشکول فقر، شد سبب افتخار ما ای یار دل فریب، بیفزای افتخار

"الفقر فخری " فقر افتخار من است

یک ذره ز حد خویش بیرون نشود خود بینان را معرفت افزون نشود

آن فقر که مصطفی بر آن فخر آورد آنجا نرسی تا جگرت خون نشود

ج: فقر به معنای مطلق ناداری

" ... واژه فقر ـ نادارى ـ گاهی اعمّ از معناى متعارف و رایج آن تلقّى و بر معناى مطلق نادارى و نیازمندى حمل شود تا ستایش خداوند تعمیم یابد، چنان که غنا نیز به معناى سلب مطلق نیازمندى مى‏باشد، و چون ثابت است که هر ممکن الوجودى در وجود و بقاى خود محتاج خداست و همه موجودات روى نیاز به او دارند، و او پدید آورنده و برپا دارنده وجود انسان است لذا ثابت مى‏شود که برطرف کننده نیاز هر موجود بلکه هر ممکن، خداوند متعال است "

"...گاهى غنا گفته مى‏شود و منظور از آن بى نیازى است و گاهى گفته مى‏شود و مقصود از آن به دست آمدن کارهایى است که بدان نیاز دارد و به هر دو معنى، در مقابل فقر مى‏باشد. "

د : فقر به معنای نادانی

" هر فقرى رخنه‏اش بستنى است جز فقر نادانى " (که چاره‏اش نشدنى است)

لا فقر اشدّ من الجهل.

" نیاز و فقرى، زیانبرتراز نادانى نیست "

مقصود از فقر در این جا نیازمندى به فضیلتها و استعداد مى‏باشد . سخت‏ترین درجات کاهش عقل، نداشتن استعداد است که لازمه‏اش خالى بودن انسان از فضایل و کمالات نفسانى است.

ذ: فقر روحی

تجربه و مشاهدات تاریخى بروشنى نشان داده است که فقر اقتصادى اغلب مستند به فقر روحى انسان‏هایى بوده است که حیات مطلوب خود را در تورم خود طبیعى بوسیله مواد اقتصادى و ثروت و مالکیت‏هاى بیحساب خلاصه مى‏کردند.

علل بروز فقر

الف : شرایط حاکم بر جامعه

یکی از مواردی که باعث بروز فقر در اجتماع می شود شرایط اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی موجود در جامعه است. اینکه چه کسی بر مردم حکومت می کند؟ میزان اهتمام حاکم در برقراری عدالت اجتماعی تا چه اندازه است؟ برخورد و عکس العمل مردم در برابر حاکم چگونه است؟ میزان عمل به احکام اسلامی توسط حاکم و مردم تا چه اندازه است؟ نحوه عمل بزرگان جامعه در برابر مردم ، حضور جدی پرهیز کاران و دلسوزان دین و مواردی از این دست، از مسایلی است که در بروز زود هنگام فقر در جامعه مؤثر خواهد بود.

" ...چه بسیار پرهیزکارانى که وقت خود را تلف کرده‏اند و چه بسیار زحمتکشانى که در پایان زیان برده‏اند. در زمانى قرار گرفته‏اید که نیکى به طرف نقص و شرارت به طرف افزایش رهسپار است و شیطان تمام طمع خود را صرف هلاکت انسان کرده است. اینک زمانى فرا رسیده که نیروى او تقویت شده، نیرنگهایش همگانى گردیده و به طعمه خود دست یافته است. به هر گوشه‏اى از اجتماع مى‏خواهى نگاه کن: فقیرى را مى‏بینى که با فقر دست و پنجه نرم مى‏کند، یا ثروتمندى را که نعمت‏هاى خدا را در غیر رضاى خدا صرف مى‏کند یا بخیلى را مى‏بینى که بخل او را ناگزیر کرده حق خدا را نپردازد و یا گردنکشى را مى‏بینى که گوشش براى شنیدن پند و اندرز سنگین است. خوبان و شایستگان شما کجا رفتند؟ آزادگان و دست و دلبازانتان کجا هستند؟ آنانکه در کسب و کار خود پرهیز مى‏کردند و در عقائد خویش دقت نشان مى‏دادند چه شدند؟ مگر تمام آنان از این دنیاى پست کوچ نکردند و رفتند و از لذت‏هاى آن محروم گردیدند؟ مگر ته مانده‏اى بیشتر گذاشته‏اند که در اثر بى ارزشى لب براى مذمت آن باز نمى‏گردد و اعتنایى به نام آنان نمى‏شود؟ الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قالُوا إِنَّا: ما همه در اختیار خدا هستیم و به او باز مى‏گردیم. فساد جامعه را فرا گرفته، نه منکرى تغییر مى‏کند و نه کسى جلوگیرى مى‏نماید آیا با همین روش مى‏خواهید در خانه قدس الهى همسایه‏ى خدا گردید و گرامى‏ترین بندگان شایسته در نظر خدا باشید افسوس خدا در مورد بهشت گول نمى‏خورد و خوشنودى او فقط از طریق فرمانبردارى‏اش بدست مى‏آید. لعنت بر کسانى که امر بمعروف مى‏کنند و خودشان عمل نمى‏نمایند. لعنت بر آنانکه نهى از منکر مى‏کنند اما خودشان آن را انجام مى‏دهند... "

ب : زمامداران زراندوز

"... و بیچارگى و فقر آنها بخاطر آن است که زمامداران به جمع اموال مى پردازند و نسبت به بقاى حکومتشان بدگمانند، و از تاریخ زمامداران گذشته عبرت نمى‏گیرند... "

ج: فخر فروشی

" ... فخر کردن و بالیدن در حالت غنا و توانگرى تخم پریشانى در فقر و پریشانى مى‏کارد (و یا مى‏ترساند خوارى را در پریشانى، چون وقتى همین ثروتمند فقیر شد دیگر کسى به او اعتناء نخواهد کرد.)

د : حکمت الهی

"... فقراء، حسد و کینه و تنافس نورزند از دیدار حال اغنیاء، و اغنیاء مفتون مال و ثروت نبوده و دل باختگى دنیا ایشان را از عقبى باز ندارد، در پى اعمال خالصه باشند از ریاء و سمعه بپرهیزند ... تمام امور مربوط بتقدیر و قضاء الهى بوده، ثروت و غنا و فقر مقتضاى حکمت و مصلحت الهیّه است، عاقل تدبّر و تأمّل نموده بتقدیر الهى راضى و شاکر باشد، به فتنه مفتون نگردد... "

و: جپاول معاش فقیر

غصب حق و حقوق مردم توسط پولداران و ثروتمندان و زورمداران جامعه ، در طول تاریخ وجود داشته و یکی از مهمترین عامل بروز فقر و تنگدستی مردم بوده است.

ما منع فقیر الّا بما متّع به غنىّ

"... هیچ فقیرى از معاش خود محروم نمانده است، مگر این که یک غنى از حق مالى آن فقیر بهره‏مند گشته است "

ز : ولخرجی

التّبذیر عنوان الفاقة.

" ولخرجى نشانه و سرآغاز فقر و نیازمندى است. "

هزینه‌های بیهوده در طول زندگی نیز باعث فقر و تنگدستی و نیازمندی می‌شود. هزینه‌های بطور قطع و یقین نوعی ولخرجی قلوداد می‌شود.

ح : تصمیم نابجا

درطول زندگی فراز ونشیب هایی برای آدمی وجود خواهد آمد ، بحران هایی در جامع شکل خواهد گرفت که همه آنها نیازمند اخذ تصمیم هایی مدبرانه و هوشمندانه است . چه بسا یک تصمیم نابجا در چنین مواقعی باعت بروز بحرانی جدید در زندگی شود که خلاصی از آن ممکن نیست و از طرف دیگر با یک تصمیم منطقی، انسان به راحتی از سختی خلاصی یافته و نجات پیدا خواهد کرد.

سوء التّدبیر مفتاح الفقر.

" تدبیر بد، کلید فقر و نادارى است "

"لا فقر مع حسن تدبیر "

به همراه حسن تدبیر، فقر نیست.

ط: حسد ورزی

روى سخن امام علیه السلام با تهیدستان و محرومان از دنیا است که آتش حسد و بدبینى را بر فقر مادّى علاوه نکنند تا از لذات دیگر زندگانى محروم نشوند و وحدت اجتماعى را مختل ننمایند چه با اختلال اجتماع، دچار پراکندگى دیگرى مى‏شوند. یکى از دانشمندان می‌گوید: ملتى ذلیل نشد مگر آنکه قبل از آن ضعیف شد، و ضعیف نشدند مگر آنکه متفرق شد، و متفرق نشد مگر آنکه در روش زندگانى مختلف گشت، و مختلف نشدند مگر آنکه به هم حسد ورزیدند، حسد به میان نیامد مگر آنکه جمعى منافع شخصى را بر صلاح دیگران برگزیدند.

ی: ترک جهاد

در آیات قرآن مجید و روایات، اهمّیتى به جهاد داده شده است که به کم‏تر چیزى داده شده، به خصوص اگر جهاد را به معناى گسترده و در مورد جهاد با دشمن درون و بیرون تفسیر کنیم که تمام برنامه‏هاى الهى و دینى را فرا مى‏گیرد. در احادیث مختلفی از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و ائمه اطهار در اهمیّت جهاد گفته شده که اگرکسى که جهاد را ترک کند، خداوند، لباس ذلّت بر او مى‏پوشاند و در زندگى مادّى نیز گرفتار فقر و تنگدستى مى‏شود و دین او بر باد مى‏رود . ازاین احادیث، به خوبى، استفاده مى‏شود که ترک جهاد، هم زندگى معنوى انسان را به خطر مى‏افکند و هم زندگى مادّى او را.

ن: خیانت در امانت

اگرنظام ارزشى جامعه که معیارى است براى سنجش نیکى‏ها و بدى‏ها، واژگون گردد، ظهور پدیده‏ فقر در آن جامعه دور از انتظار نیست، معروف منکر مى‏شود، و منکر معروف. دیو به صورت فرشته نمایان مى‏شود، و فرشتگان در نظرها به صورت دیوان با نهایت تأسف این موضوع در عصر و زمان ما نیز به طور گسترده ظاهر شده، که حیله‏گران مکار و پیمان شکنان در عرصه سیاست جهان به عنوان سیاستمداران لایق شناخته مى‏شوند، و آنها که پایبند به عهد و پیمان الهى و انسانى هستند افرادى ساده اندیش و خام و بى‏تجربه. ممکن است در کوتاه مدت پیمان شکنى و حیله‏گرى منافعى براى صاحبش به بار آورد، و او را در سیاستش موفّق سازد، ولى بى‏شک در دراز مدّت فقر فراگیرشده وشیرازه‏هاى اجتماع را از هم مى‏پاشد. این درست به فرد متقلّبى مى‏ماند که با چند بار تقلب در معاملات سرمایه‏اى مى‏اندوزد، ولى هنگامى که تقلب و نیرنگ او گسترش یافت چرخهاى اقتصادى از کار مى‏افتد، و همه در گرداب ضرر و زیان فرو مى‏روند. روى همین جهت بسیارى از افراد بى‏ایمان و بى‏بند و بار براى حفظ منافع دراز مدّت خود سعى مى‏کنند اصل امانت و احترام به قرارداد را در معاملات خود حاکم کنند، مخصوصا در برنامه‏هاى اقتصادى در دنیاى امروز از سوى شرکتهاى مهم بیگانه این اصل رعایت مى‏شود، تا با جلب اعتماد ( و به اصطلاح امانت داری) دیگران بتوانند منافع سرشار خود را تضمین کنند.

نکته پایانی در این مبحث اینکه برخی از ناآگاهان مى‏گویند: قرآن که اصیل‏ترین منابع مکتب اسلام است، معاش و روزى مردم را به قضا و قدر حواله مى‏کند و اختلاف انسانها را در بهره‏بردارى از مواد معیشت، یک قانون ضرورى تلقى مى‏کند. این ادعا، بسیار دور از حقیقت است. 

ما در این مبحث تنها به مفهوم قضا و قدر و ارتباط آن با معاش مردم اشاره مى‏کنیم: قضا یعنى حکم خداوندى، قدر یعنى هندسه منظمى که از آن قضا در جریان هستى نقش مى‏بندد. با نظر به صدها دلیل قرآنى و عقلى و حدیثى، چنانکه ضرورت کار و کوشش براى تحصیل معاش و استخراج مواد اقتصادى حیات از طبیعت، به وسیله قواى مغزى و عضلانى همه و همه مربوط به قضاى الهى است که باید در هندسه عالم هستى نقش ببندند، همچنین لزوم گرفتن حق و دریافت ارزشهاى واقعى کار و فعالیتهاى فکرى و عضلانى نیز از قضاء الهى سرچشمه مى‏گیرد و به وسیله معرفت و آگاهى و قدرت آدمى در هندسه حیات و عالم هستى نقش مى‏بندد.

کار و کوشش براى تهیه معاش و گرفتن حق و دریافت ارزشهاى واقعى کار و فعالیتهاى فکرى و عضلانى، مورد مشیت خداوندى در قضا و قدر مى‏باشند. مسئله‏اى به نام اختلاف مردم در بهره‏بردارى از رزق وجود دارد و این چیزى نیست که قابل انکار و تردید بوده باشد و هیچ مکتب و ایده‏ئولوژى و قوانین علمى هم نمى‏تواند این پدیده را منتفى بسازد، زیرا اختلاف در کمیت و کیفیت رزق که بطور طبیعى حتى در اشتراکى‏ترین جوامع دنیا در موضوعات اقتصادى وجود دارد، نمى‏توان با فقر و ثروتمندى‏هاى ناشى از چپاولگرى و استثمار و از ارزش انداختن نیروهاى حیاتى مردم که منشأ کارهاى فکرى و عضلانى آنها است، مخلوط کرد1.

 

1( بخشى‏اززیبایى‏هاى‏نهج‏البلاغه‏، جورج جرداق‏، م: محمدرضاانصارى‏ ،کانون‏انتشارات‏محمدى‏، 1373، اول ، تهران‏ )

 

2(.‏ترجمه‏وتفسیرنهج‏البلاغه، محمد تقى جعفرى‏ ، دفترنشرفرهنگ‏اسلامى، 1376، سوم، تهران)

3(ترجمه‏گویاوشرح‏فشرده‏اى‏برنهج‏البلاغه، محمدرضاآشتیانى، محمدجعفرامامى، ‏هدف‏، اول، قم)‏

نتیجه‏گیری

حاصل این مباحث این است که پرداختن به موضوع آسیب‏شناسی اجتماعی  در جامعه کنونی با توجه به حکومت اسلامی و نظام ولایی، ضرورتی انکارناپذیر است. آشنایی با دیدگاه امام علی(ع) و بهره‏گیری از آن در این خصوص، با تکیه بر نمونه‏های تاریخی، می‏تواند الگویی علمی و عملی برای کارگزاران نظام باشد و نظام اسلامی را از خطرهایی که می‏تواند آن را به انحراف بکشاند یا مضمحل سازد، نجات دهد.

اسراف و اتراف فرمانروایان و رجال بزرگ اسلامى بالاخره اثر شوم خود را در اجتماع خواهد گذاشت و به نابودى و انفجار جامعه کمک خواهد کرد. قرآن مجید این حقیقت را در ضمن آیه بخوبى بیان فرموده و به پیروان خود هشدار داده است :

"وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین‏ ".

"از ثروت خود در راه خدا انفاق کنید و با دست‏هاى خود، خود را بمهلکه و نابودى نیفکنید ". از این آیه قرآن چنین استفاده مى‏شود که اگر ثروت ملّى در راه خدا و بسود جامعه مصرف نشود سرنوشت آن ملت بهلاکت و سقوط مى‏انجامد. اگرثروت ها در راه مصالح ملت مسلمان و تعلیم و تربیت و ارشاد جامعه و پیشرفت اقتصادى و آبادى و عمران سرزمینهاى اسلامى و رفاه عمومى بکار مى‏رفت آیا هم‏اکنون باز هم شاهد این هلاکت‏ها و فقر اقتصادى که گریبانگیر ملل عقب‏افتاده اسلامى شده است بودیم اگر این ثروتها در راه اعتلاء و شکوهمندى مسلمانان صرف مى‏شد امروز سایه شوم استعمارگران و استثمارگران بى‏رحم را بر سر ملل ضعیف مسلمان مى‏دیدیم

اسلام مبانى اقتصادى خود را طورى تنظیم کرده که اگر پیاده شود از فقر ، نام و نشانى در جامعه باقى نمى‏ماند، اما اگر روزى در جامعه به واسطه پیاده نشدن مبانى اقتصادى اسلامى، فقیرى وجود داشته باشد باید زمامدار وقت، زندگى بسیار ساده و هماهنگ با فقرا داشته باشد. تامین و تنظیم زندگى مادى فردى و دسته جمعى، بطورى که هیچ انسانى تا آنجا که امکانات جامعه و محیط اجازه مى‏دهد، دچار فقر و وابستگى اقتصادى اهانت‏بار نگردد. این اصل بدون مدیریت منطقى مسائل اقتصادى از طرف هیئت حاکمه عادل امکان‏پذیر نخواهد بود.

از اساسى‏ترین عوامل بى‏نیازى در اقتصاد، این است که حاکم، با شدت هر چه تمام از اسرافگرى و کامکارى و مال اندوزى وابستگان خود و دیگر تبهکاران جلوگیرى نمود.

" ...اگر رفاه و آسایش مادى یک جامعه کاملا آماده شده باشد و فقر و نیاز بکلى مرتفع گردد، آن جامعه هر گونه ناگوارى و درد و بدبختى را از خود دور کرده و افراد آن ذاتا عوض میشوند و خود خواهى و زورگوئى و سودجوئى شخصى را به دور مى‏اندازند... "

1(جلوه‏هاى‏حکمت‏، سید اصغر ناظم زاده قمى ، مرکزانتشارات‏دفترتبلیغات‏اسلامى‏، 1375، دوم، قم ‏-با تلخیص)

پیشنهادها

ارائه ی یک تحقیق علمی در رابطه با موضوع آسیب ها و انحرافات از دیدگاه امام علی(ع) بسیار شیرین و زیبا و از جهاتی واقعاُ مشکل است یکی از عمده ترین مشکلات عدم وجود کتاب های گوناگون در رابطه با این موضوع یا حداقل دسترسی مشکل به آنهاست.همچنین عدم وجود پایان نامه یا تحقیق دانشگاهی در این رابطه که البته این نشاندهنده بدیع بودن این موضوع است .همچنین با مطالعاتی که در این رابطه داشتم  این نکته برایم روشن شد که علاوه بر تاکید مقام معظم رهبری و امام خمینی (ره) بر انجام کارهای تحقیقاتی در رابطه با ائمه اطهار و بالاخص امام علی(ع) متاسفانه کار چندانی در این رابطه انجام نگرفته است.امید است در رابطه با این موضوع ارزنده در آینده ای نزدیک کارهای ارزنده ای صورت پذیرد.

 

تهیه وتنظیم :  گروه علوم اجتماعی واقتصاد شهرستان شهرضا

 

منابع

1.نهج البلاغه

 2.بخشى‏اززیبایى‏هاى‏نهج‏البلاغه‏، جورج جرداق‏، م: محمدرضاانصارى‏ ،کانون‏انتشارات‏محمدى‏، 1373، اول ، تهران‏

3. ترجمه‏وتفسیرنهج‏البلاغه، محمد تقى جعفرى‏ ، دفترنشرفرهنگ‏اسلامى، 1376، سوم، تهران‏

4. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1377، ج 2

5. عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ذره، 1372، ج 1

6.جلوه‏هاى‏حکمت‏، سید اصغر ناظم زاده قمى ، مرکزانتشارات‏دفترتبلیغات‏اسلامى‏، 1375، دوم، قم

7.ترجمه‏نهج‏البلاغه،سید رضى، مترجم مصطفى‏زمانى‏، نشرنبوى‏، 1378، دوازدهم، تهران‏ .

8. گروه محققین، درآمدى بر جامعه‏شناسى اسلامى، دفتر همکارى حوزه و دانشگاه

9. احمد رهنمایى، آسیب‏شناسى فرهنگى، مجله معرفت، ش 30، 1378

10.محمدباقر صدر، سنت‏هاى تاریخ در قرآن، ص 152

11.گروه محققین، مسائل جامعه‏شناسى از دیدگاه امام على علیه السلام، بنیاد نهج‏البلاغه، قم، 1375

12.محمدتقى مصباح، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، سازمان تبلیغات اسلامى، 1368

13.آقایی،محمد رضا،1380،شماره12

14.امام خمینی (ره)،1361،جلد1

15بروس کوئن،ترجمه غلامعباس توسلی

16.صدیق سروستانی ،رحمت الله،آسیب شناسی اجتماعی،1386