منصب پناهگاهی و فریادرسی

از مناصب الهی و شئون ولایی امام عصر (عج) پناه دادن درماندگان و فریادرسی بیچارگان است . در زیارتی که سید بن طاووس نقل کرده، خطاب به آن حضرت می خوانیم:

سلام الله و برکاته و تحیاته و صلواته علی مولای صاحب الزمان و صاحب الضیاء و النور . . . . والکهف و العضد

یکی از القاب آن بزرگوار، «کهف » است . کهف، به معنای پناهگاه است . او، ملجا هر دردمند و پناهگاه هر گرفتاری است که به حضرت اش پناه آورد و به آستان اش دست نیاز برآورد .

در همان زیارت آمده است:

السلام علی مفرج الکربات (5) ;

سلام بر گشاینده ی سختی ها و دشواری ها .

در دعای بعد از نماز زیارت آن حضرت نیز چنین عرضه می داریم:

اللهم! صل علی حجتک فی ارضک . . . . و مفرج الکرب و مزیل الهم و کاشف البلوی (6) ;

پروردگارا! درود و رحمت فرست بر حجت ات در زمین ات . . . . که گشاینده ی رنج و مشقت و بر طرف کننده ی اندوه و غم و دافع بلیات است .

یکی دیگر از القاب حضرت مهدی (عج)، «غوث » و «غیاث (فریادرس)» است . در زیارت آل یاسین می گوییم:

السلام علیک ایها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث والرحمة الواسعة (7) ;

سلام بر شما ای پرچم برافراشته شده و ای دانش سرشار (ریخته شده) و ای فریادرس و رحمت گسترده

آری، او، «کهف » و پناهگاه است، «غوث » و فریادرس است، «مفرج الکرب » و گشاینده ی رنج است و «مزیل الهم » و زداینده ی غم است، «کاشف البلوی » و برطرف کننده ی بلا است .
راه رهایی از دشواری ها

شیعه، هرگز در برابر دشواری ها و مشکلات زندگی، از پای در نمی آید و به هنگام سختی ها و شداید، خود را نمی بازد و در هجوم درد و رنج، از درون نمی شکند، بلکه به صاحب امر خویش، یعنی حضرت مهدی (عج) متوسل شده و شفای درد و حل مشکلات را از آن چشمه ی رحمت و معدن مهربانی و فتوت می جوید . چه بسا اگر انسان در موقع اضطرار و گرفتاری از امام زمان اش غافل بماند و به جای استمداد از او به دیگران - که خود، محتاج لطف و نیازمند فیض وی هستند - دست نیاز دراز کند، در انجام دادن وظیفه کوتاهی و به ولی نعمت و مولای خویش بی اعتنایی کرده باشد، و از این رو، سزاوار نکوهش است .

از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام روایت شده است که فرموده اند:

اذا نزلت بکم شدة فاستعینوا بنا علی الله و هو قول الله: «و لله الاسماء الحسنی فادعوه بها» ;

هرگاه سختی و دشواری به شما رو آورد، به واسطه ی ما از درگاه الهی کمک بخواهید . همین است مراد سخن خداوند که فرموده: «و برای خدا، نام های نیکو است پس او را به آن نام ها بخوانید .» .

گر چه برای استمداد از امام زمان (عج) دعاها و نمازهای مخصوصی وارد شده و توسلات و عریضه نگاری ها و زیارت هایی نقل گردیده که هر یک نیز در تقرب به آن حضرت و نجات از اندوه و پریشانی، تاثیر به سزایی دارد، ولی آن چه سبب عنایت خداوند و لطف مولا می گردد، پیوند قلبی و ارتباط روحی با حضرت اش است . از این رو، کمک خواستن از آن بزرگوار، منحصر به الفاظ و کیفیت مخصوص و زمان و مکان ویژه نیست، بلکه هر وقت و هر جا دل سوخته ای از ژرفای جان و از صمیم قلب، حجت خدا را بخواند و به حقیقت دست نیاز به سوی وی دراز کند و دل از هر چه غیر او است، برگیرد و مضطر لطف و عنایت اش گردد، قطعا، مورد توجه آن بزرگوار قرار می گیرد و از گرفتاری و رنج و محنت رهایی می یابد .
ب) اثرات تربیتی - اجتماعی
انتظار امام و امت

«امام و امت هر دو منتظرند: امت، در انتظار امام و منتظر خویش است و امام نیز همواره در انتظار به سر می برد . پس منتظر امت خود منتظر است; یعنی، چشم به راه فرشته ی حق است که در رسد و پیام قیام را برساند و او را به ظهور فراخواند تا او در پهنه ی آشکار زندگی، گام گذارد و رستاخیز خویش را بیاغازد و انقلابی اصولی و فراگیر در کار زندگی انسان درافکند و آن همه کوشش های نافرجام برای ساختن جامعه ی انسانی را به فرجامی راستین برساند و رسالت الهی خویش را که برای آن ذخیره شده است، به انجام برد .

انتظار، در روان ژرف و بیکران امام منجی - که قلب جهان است - حالتی ویژه دارد و با انتظارهای دیگر تفاوتی اصولی . انتظار ما، به فراخور روان ها و اندیشه هایی که در انتظار به سر می برند و با شور و سوز و احساس هایی که منتظران دارند، ارتباط دارد و ژرفایی و گستردگی آن در همین رابطه مشخص می گردد . هر کس، در ارتباط با پایگاه فکری و آرمانی و نوع هدف ها و احساس هایی که دارد، در انتظارهایی متناسب به سر می برد . هدف و آرمان، هر چه والاتر باشد، انتظار تحقق آن و فرا رسیدن روزگار شکوفایی آن نیز بیش تر و شورانگیزتر است . بنا بر این اصل، انسان های بزرگ و احساس مندی که در اندیشه ی ساختن جامعه ی انسانی اند و به آرمان والای حقوق انسان و ارزش انسان فکر می کنند و همواره تفسیر درست و معقول انسان را در کتاب تکوین و تدوین می جویند و در راه این هدف بزرگ از احساس های الهی - انسانی پر شوری برخوردارند، انتظاری متناسب با این آرمان بزرگ دارند و آمادگی و تلاش ها و کوشش هایشان، هماهنگ با عظمت آرمان شان است . از این رو چنین انسان هایی، تمامی نیروها و امکانات خود را بر سر این آرمان می نهند و تا واپسین لحظات حیات، دست از تلاش بر نمی دارند و سرانجام، زندگی را نیز فدا می کنند . !

نمونه های کامل این انتظارها و آمادگی ها و آرمانگرایی ها را در زندگی پیامبران علیهم السلام می بینیم . پیامبران، با همه ی تفاوت هایی که در محیطها و جریان مبارزات خویش داشتند، در اصول و هدف ها و نوع فداکاری هایی که برای دستیابی به آن انجام می دادند، مانند هم بودند . پیامبران الهی، در هر دوره ای که رسالت یافتند، به سعادت انسان ها اندیشیدند و برای این مهم، کاملا آمادگی داشتند و در انتظار چنین هدفی به سر می بردند . سراسر تاریخ، گواه راستین چنین انتظارها و آمادگی ها و احساس های پر شور و فداکاری های بی نظیر و هدفداری های بی مانند است .

پیروان پیامبران و دیگر انسان های دل سوز نیزهمواره در راه آرمان هاشان تلاش کردند و در انتظار پیدایی و تحقق هدف های والا، زندگی خویش را به سر آوردند .

بنابراین، همه ی انسان های صالح و هدفدار، در همه ی دوران زندگی، دارای خصلت انتظار بوده اند، و انتظار، تحقق بخش جوهر اصلی حرکت و عمل ایشان بوده است . لذا می توان گفت، انتظار، مفهومی جامع و فراگیر در همه ی ادوار تاریخ انسان بوده است .

امام مهدی (عج) می داند که با قیام خود چه حوادثی پدید می آورد و چه تحول و دگرگونی در زندگی ما ایجاد می کند و انسان ها را به چه اوج و فرازی می رساند و چه موانعی از سر راه انسان برمی دارد و چه دردها و رنج ها و نادانی ها و گمراهی ها و محرومیت ها و دیگر نابه سامانی هایی را ریشه کن می کند، از این رو، همواره و هر لحظه، انتظار به وقوع پیوستن آرمان های بزرگ الهی و انسانی را دارد . این انسان صالح و نمونه ی الهی که نسخه ی دومی ندارد، به هدف های خود عشق می ورزد، و عشق او به هدف هایش، شایسته ی والایی مقام و بی کرانی روح با عظمت او است . رسالت او و فلسفه ی غیبت او، همه و همه، دراین خواست الهی نهاده شده است .

وجود او و آرمان ها و عشق ها و مهربانی های او، همه، خدایی است . او، جز به حق و رضای او، به چیزی نمی اندیشد و به سعادت انسان و نجات اجتماعات بشری نیز عشقی الهی دارد، و انتظار او برای تحقق این آرمان ها نیز خدایی است .

در برخی از احادیث، انتظار فرج، برترین کارها به شمار آمده است . شاید یکی از علل این گونه آموزش ها، این بوده است که پیروان امام مهدی (عج) بکوشند تا خود را به امام شان نزدیک کنند و مانند او بیندیشند و امت با امام، در انتظار به سر برند . در حالت انتظار، بهترین شیوه ی پیوند و همسویی و همدلی با امام نهفته است، و غفلت از انتظار و معنای صحیح آن، باعث بی خبری و بی احساسی نسبت به سوزها و شورهای امام موعود است .

شاید در دوران غیبت انتظار راستین برای فرج، نخستین راه بیعت و هم پیمانی با امام موعود باشد; زیرا، انتظار، حضور در متن جریان ها و حوادث پیش از ظهور است و مایه ی یادآوری هدف ها و آرمان های امام موعود (عج) و زمینه ی آگاهی و هوشیاری و بیداری همیشگی است . در حال انتظار نبودن، به معنای غفلت و بی تفاوتی و بی خبری است، پس چه سان می توان خود را منتظر دانست و در انتظار مقدم گرامی امام بود، و محضر او را درک کرد؟

از این نظر، جامعه ی منتظر، باید چون خود امام، منتظر باشد و هر حادثه ی عظیم و ویران کننده و هر بازدارنده و یاس آفرینی، او را از تحقق هدف های مورد انتظار مایوس نکند و در راه آن هدف ها از پویایی و تلاش بازندارد و همواره به امام خود اقتدا کند .

تاثیرهای تربیتی - اجتماعی مهدویت بر جامعه، شامل شاخصه هایی می گردد که به نوعی در ابعاد تربیتی انسان های جامعه اثر می گذارد . بارزترین نمونه ی تاثیرهای تربیتی - اجتماعی مهدویت، عبارت است از:
1- ایجاد روحیه ی امیدواری به آینده ای روشن

ما، انسان ها، منتظر تحقق ارزش ها هستیم، ولی به طور فردی و به طور نوعی، آن ها را نمی بینیم; یعنی، نوع انسان متعارف، در تحقق این ها در زندگی جمعی، شکست خورده است . حال آیا باید انسان، دچار یاس شود و خود را ببازد؟ انتظار مهدی موعود، عجل الله تعالی فرجه، پیام امید است و به بشر سرخورده، امید می بخشد و می گوید، روزی، یک مرد الهی، آن چه را آرزوی تو است، یقینا، براورده خواهد کرد .

یکی از ویژگی های نسل منتظر، امیدواری و نگرش مثبت به آینده ی جهان است . اگر ما خودمان را در این شرایط ببینیم و تصور کنیم که منتظر دادگستر و عدل گستر جهان هستیم، برای برپایی آن اهداف تلاش خواهیم کرد . اگر امید نباشد، انسان، دچار افسردگی خواهد شد . اگر باور داشته باشیم جهان آینده، به دست نا اهلان اداره خواهد شد، احساس ناامیدی و خطر خواهیم کرد .

بنابراین، اعتقاد به مصلح جهانی، از نظر روانی هم برای جامعه ی بشری، ارزش عظیم و فراوان دارد; زیرا، اگر ناامیدی و یاس، در فردی زنده شود، سعادت و خوش بختی آن فرد، در معرض سقوط حتمی قرار خواهد گرفت .

مفهوم امیدواری، دارای دو بعد «ذهنی » و «عینی » است . منظور از امیدواری در بعد ذهنی، مجموعه تفکرات، تمایلات، انگیزه ها، عادات، خوی های مثبت است که شخصی امیدوار، در حیطه ی ذهن خود از آن برخوردار است .

منظور از امیدواری در بعد عینی، مجموعه اعمال، رفتارها، کنش ها، واکنش هایی است که شخص امیدوار، به نحو مثبت و جهت دار و فعال، در مواقع گوناگون، از خود نشان می دهد .

هر یک از این ابعاد، خود دارای مؤلفه هایی است که با بررسی آن مؤلفه ها، می توان به میزان وجود روحیه ی امیدواری در اشخاص پی برد . نمودار زیر، این مؤلفه ها را نشان می دهد .

(؟)
2- غایت مند سازی خلقت

در تربیت، بر این نکته تاکید می شود که زندگی بی هدف، قطعا، به پوچی و به بحران هویت می انجامد . برای جلوگیری از شیوع این روحیه، خصوصا در جهان صنعتی که مشکلات فراوانی را پیش روی انسان ها قرار می دهد، باید به کانونی برای حرکت و تلاش، توجه کرد . اندیشه ی مهدویت، می تواند به انسان بیاموزد که جهت رسیدن به «جامعه ی آرمانی به محوریت امام مهدی (عج)» ، همواره باید به این کانون فکر کرد و فعالیت های خود را بدان سو معطوف ساخت . طبیعی است که این فعالیت، انسان، را از پوچی می رهاند و به سوی زندگی مالامال از حرکت و نشاط سوق می دهد . از دیدگاه چنین انسانی، عدالت، نه تنها در قیامت و جهان واپسین، بلکه در همین دنیا هم جاری خواهد شد . بدین ترتیب، انسان، خود را در سرنوشت جهان، مؤثر می بیند و بنابراین می کوشد به دست خود بهترین جهان را بسازد .

ادیان، همواره، عنصری دارند که در دین شناسی به آن «اسکاتولوژی (غایت شناختی)» می گویند . ادیان، بلکه همه ی مکاتب، همواره، غایتی را برای بشر ترسیم می کنند . غایت شناختی، جزء عناصر اساسی ادیان است .

از دیدگاه جامعه شناختی، ادیان، برای استحکام بخشیدن به اخلاق، نیاز به پشتوانه ای در انتها و آن سوی این زندگی دارند . به بیان دیگر، این جهان، زمان مند است و روزگاری به پایان خواهد رسید، پس برای بررسی اعمال و داوری درباره ی آن ها، باید دنیای دیگری باشد . دقیقا، در این وضع است که نیک و شر معنا می دهد . بنابراین، اخلاق، در چنین شرایطی معنا می دهد و ارزش های اخلاقی به کمک چنین غایت شناختی، تحکیم می شوند .
عناصر غایت گرایانه در ادیان

به نظر می رسد که دو عنصر غایت گرایانه در ادیان وجود دارد:
الف) روز داوری و روز بازپسین;

در این روز، حساب اعمال بشر رسیده خواهد شد و اعمال شر را جزا خواهند داد و خیر را پاداش .
ب) موعود گرایی;

موعودگرایی نیز نوعی غایت شناختی ادیان است . موعود گرایی، نهایتی را برای حرکت جوامع ترسیم می کند .

نه تنها در اسلام، بلکه در ادیان دیگر نیز ما شاهد پیدایش و رشد این عنصر هستیم . موعودگرایی و هزاره گرایی را در پایان سال دو هزار شاهد بودید . با شکوه ترین جشن ها، در این روز بود . این جشن، برای جهان غرب، فقط یک تفریح نبود . بسیاری از مسیحیان و یهودیان، چشم انتظار پایان این هزاره بودند; زیرا، در پایان این هزاره، وعده هایی به بشر داده شده بود.

در اسلام، غایتی داریم به نام «روز داوری » یا «روز بازپسین » ، که اعمال در آن روز، داوری خواهند شد . نکته ای که جای دقت دارد، این است که «موعودگرایی و انتظار منجی، چرا حلقه ای از آن است؟» . باقی گذاشتن یک حلقه در انتهای این سلسله، نشانه ی چیست؟

به نظر می رسد که این حلقه ی پایانی می خواهد به ما بگوید، این ایده، در تاریخ پاسخ گوی نیاز انسان ها است . اگر ما، عدل علی علیه السلام و تمام فضایل را در یک جامعه ی کوچک می بینیم، مهدویت، نهایت این فضیلت ها است . مهدویت، معنایی نزدیک به معنای روز داوری یا روز بازپسین دارد . مهدویت، در این جا، تجلی والاترین و برترین نمونه ی عدالت، شفقت، رحمت، برادری، مساوات، زیبایی، خردورزی است، نهایتی که برای جامعه ی بشری ترسیم شده است . (8)
ج) تاثیرهای سیاسی - اجتماعی

مراد از تاثیرهای سیاسی - اجتماعی مهدویت، مجموعه ی فرایندهای سیاسی است که به سبب اعتقاد به مهدویت در جامعه ایجاد می گردد .

اعتقاد به مهدویت، تاثیرهای سیاسی فراوانی بر جوامع گوناگون داشته است . برخی از نمونه های این تاثیرها بر جامعه عبارت است:

1- ایجاد جنبش ها و قیام های دینی علیه ظلم و ستم با محوریت اندیشه ی مهدویت;

برخی از جنبش هایی که با محوریت موعود گرایی به نحو عام، در جهان صورت پذیرفته است، عبارت است از جنبش های هزاره گرا در کنگوی بلژیک و فرانسه، ولتای علیا، سیرالئون، تانگانیکا، فیلیپین، اندونزی، ویتنام، هاییتی، برزیل، آرژانتین، پرو، جاماییکا، . . .

به اعتقاد شیعیان و اغلب دانشمندان و علمای اهل سنت و نیز واقعیت تاریخی، پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و به ویژه پس از شهادت مولای متقیان امیر مؤمنان علیه السلام، اسلام، از مسیر اصلی و مستقیم خود خارج شد و تعصبات نژادی و اشرافیت، دربار خلفا را فرا گرفت و روز به روز جامعه از شعائر اسلامی فاصله گرفت و عدالت اجتماعی رخت بربست و تفاخرات قومی و مذهبی و به دنبال آن تبعیض های اجتماعی، سراسر جامعه ی اسلامی را فراگرفت .

رهایی از ظلم و جور حکام ستمگر به ظاهر مسلمان و بازگشت به دوران معنوی و بی آلایش و مساوات اسلامی صدر اسلام، آرمان همه ی دردمندان مسلمان از عالم و عامی بود، اما واقعیت آن بود که پیامبر صلی الله علیه و آله رحلت کرده بود و جامعه ی اسلامی به دلیل سال ها و قرن ها دوری از زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله احیای آن دوران محال می نمود، ولی خاطره ی دوران کوتاه و طلایی صدر اسلام، آرمان اجتماعی همه ی مصلحان و رهبران نهضت های سیاسی - اجتماعی در جهان اسلام بوده است .

در این میان، شیعیان، به دلیل اعتقاد به ظهور امام دوازدهم، حضرت مهدی (عج) که از نسل پاک پیامبر صلی الله علیه و آله و منجی دین و آیین او است، این آرمان را نه یک رؤیا، بل واقعیت می دانند و دوران سیاه ظلم و شقاوت ستمگران را ناپایدار و زود گذر می پندارند و با امید به ظهور آن امام همام و پیروزی وی بر ظالمان، در انتظار گرفتن انتقام مظلومیت خود و همنوعان خویش، آرزوی «فرج » می کنند و آلام خود را تسکین می دهند .

انتظار، در تاریخ شیعه و اسلام، صورت ها و جلوه های گوناگونی داشته که در این مقاله، به اجمال، به آن ها اشاره می شود: