مقدمه
با وجودی که 98درصد مردم کشور ما مسلمان می باشند و تعالیم و احکام اسلام را بعنوان راه و روش زندگی پذیرفته وآن را موجب نجات و رستگاری می دانند. و اسلام پوشش اسلامی را از احکام ضروری می داند. از طرفی مطالعه و بررسی پیشینه ی تاریخی ما نشان می دهد که ایرانیان از دوران کهن تا به امروز از پوشش و حجاب مناسب برخوردار بوده اند و برهنگی در میان آنان گزارش نشده است در تمام نقوش و پیکرک های برجای مانده از گذشتگان ما ، برهنگی و بی حجابی دیده نمی شود
. حتی بسیاری بر این عقیده هستند که حجاب رایج در بین مسلمانان عادتی است که از ایرانیان به سایر مسلمانان سرایت نمود. از سوی دیگر 35سال ازپیروزی انقلاب اسلامی می گذرد . اما وضعیت حجاب در کشور نگران کننده است و این نگرانی به صورت خطی و جهت دار در حال افزایش است. چرا چنین وضعیتی پدید آمده است ؟ این وضعیت محصول کدام عوامل ، زمینه ها و شرایط می باشد؟ بدون تردید از میان همه ی عوامل موثر ، « بحران هویت » جایگاه و نقش ویژه ای دارد که به بررسی آن می پردازیم.
تعریف بحران هویت
هویت /identity / به معنی « آنچه موجب شناسایی شخص باشد» و یا« حقیقت شی یا شخص که مشتمل صفات جوهری او باشد » آمده است. شخصیت و اصالت نیز معنی شده است. همچنین هویت به « مجموعه ای از خصوصیات و مشخصات اجتماعی ، فرهنگی ، روانی ، فلسفی ، زیستی ، و تاریخی همسان در گروه است که به یگانگی و هماهنگی اعضاء آن دلالت کند و آن را در یک ظرف زمانی ومکانی معینی و به طور مشخص و قابل قبول و آگاهانه از سایر گروهها و افراد متعلق به آنها متمایز می سازد.» و به نظر « کراجر » توازن میان خود و دیگران برقرار کردن و یا احساس تعلق به مجموعه ای مادی و معنوی است که عناصر آن از قبل شکل گرفته اند، تعریف شده است. و بحران به معنی آشفتگی ، آفت زدگی ، تنش ، تضاد ، ، ناسازگاری ، سردر گمی و سرگشتگی ، خروج از تعادل و انحراف از حق ، قانون و امور متعارف آمده است.
از دیدگاه علوم اجتماعی و انسانی بحران هویت ، بیگانه شدن با خویشتن و جهان خارج از خویشتن ، آشفتگی ، افت زدگی و آسیب بخشی ارزشها و اصالتهای جامعه ، عدم توانایی فرد در قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد ، سر در گمی در جامعه ، تعارض در تشخیص و انتخاب ، تعریف شده است . یا « موقعیتی است که در اثر آن گروه قومی مورد نظر به سبب شرایط خاص تاریخی یا شرایط نوظهور ، از شناخت دقیق حقیقت وجودی و حقوق خویش و نیز شناساندن آنها به یکدیکر بازمانده اند به شکلی که نه تنها این گروه در رهگذر بین وهم و واقعیت معلق است بلکه دیگران نیز از شناخت درست آن عاجز می باشند.»
بحران هویت و پیامدهای آن
بحرا ن هویت اساسی ترین بحرانی است که گریبانگیر جوامع در حال نوسازی می باشد زیرا با ورود طرز فکر جدید وبروز تحولات و تغییرات سریع در جامعه ، ارزشهای سنتی به شدت در معرض خطر و تهدید قرار می گیرند. تقابل بین مدرنیته و سنت ، سوالات و شبهات بسیاری را مطرح می سازد که بحران هویت یکی از نتایج آن می باشد. این کشورها چون یکباره در معرض مدرنیزاسیون و تغییرات قرار می گیرند ، با ظهور انواع بحرانها به صورت متراکم در ابعاد مختلف ، مواجه می شوند و اصطلاحا « تراکم بحران » ایجاد می شود. شاخصه های بحران هویت عبارتند از
1- بیگانگی یا از خود بیگانگی ، گسستگی و جدایی فرد وجامعه
2-تنش ها ، آشوبها ، ناسازگاریها و ناهمنوایی های اجتماعی و بروز رفتارهای ضد اجتماعی
3-مدگرایی
4- وازدگی در مقابل فرهنگ بیگانه
ایجاد بحران هویت در هر جامعه می تواند در ساختارهای گوناگون آن جامعه ایجاد آشفتگی و نابسامانی کند. ارزشها و اصالتهای ملی و بومی به شدت تضعیف و متزلزل می شوند و افراد به بهانه سنتی بودن ، کهنگی و خرافی بودن ،با ارزشها و داشته های خود فاصله می گیرند و دلباخته و شیفته ی فرهنگ ، ارزشهای و هنجارهای فرهنگی دیگر می شوند. از آنجاییکه در کشورهای جهان سوم به ویژه کشورهای اسلامی نظام اعتقادی و فکری با نظام ارزشها و شبکه هنجاری و رفتاری آمیختگی دارد. بروز بحران هویت در این کشورها به منزله خدابیگانگی ، دین گریزی ، دوری از اخلاقیات ، رشد ورواج تساهل و نسبی گرایی اخلاقی ، از خودبیگانگی و تهی شدن کالبد فرد از ارزشها و اصالتهای ملی و بومی ، رواج ارزشها ، آداب ، سنن و هنجارهای فرهنگ بیگانگان وتقلید از غرب در فکر ، تمایلات ، رویه ها و اعمال ؛ تلقی می شود. که تمام جهات و ابعاد زندگی فرد و جامعه را تحت تاثیر و دستخوش تغییر قرار می دهد. یکی از بارزترین آثار و شاخصه های بحران هویت در جامعه ، مد گرایی در آراستگی و پوشش است. و معمولا بحران هویت ، با همانند سازی قیافه ، ظاهر و پوشش با الگوهای وارداتی بیگانه تجلی می یابد. این امر یک حرکت اجتماعی نمایشی است که بحران در هویت جمعی را آشکار می سازد. فرد با این شبیه سازی ، جدایی خود را با داشته های موجود و طغیان علیه آنها ، رسمیت می دهد و اعلام می کند. رضا خان با اعلام و اجرای قانون « کشف حجاب » به نام تجدد ، ستیز خود را با ارزشها و سنن دینی آشکارا اعلام نمود.
نقش بحران هویت در آراستگی و پوشش
چرا بحران هویت در آراستگی و پوشش و نوع آن به سرعت و بصورت عمیق متجلی می شود و آن را تحت تاثیر قرار می دهد؟ چرا نگرانی در باره ی وضعیت آراستگی و حجاب در حال افزایش است ؟ شاید بتوان در پاسخ به این سوالات به موضوعات و موارد زیر اشاره نمود:
1- فقدان الگوهای لباس ایرانی
در کشور ما جوانان از پوشیدن لباس – مدهای غربی منع می شوند اما الگوهایی لباس ایرانی ارائه و معرفی نمی شوند. الگوی فعلی لباس در کشور ما خود الگویی وارداتی و غربی است و با مدهای جدید لباس که خاستگاه غربی دارد ، سنخیت و قرابت دارد. نوجوانان و جوانان دچار سردرگمی می شوند از یک سوی از تقلید از الگوهای لباس بیگانه منع می شوند و از سوی دیگر با خلاء الگوهای لباس ملی مواجه هستند. بنابراین باید با مهندسی فرهنگی و تعامل صحیح با شرایط نوین و حفظ هویت دینی و ملی و متناسب با ارزشها و هنجارها وشرایط مختلف جامعه و نیاز سنجی اقشار مختلف الگوی لباس ایرانی که از جذابیت نیز برخوردار باشد ، طراحی شود.
2- فرهنگ از دو بخش مادی و غیر مادی تشکیل می شود اگر این دو بخش هماهنگ تغییر کند تغییرات سریع و تند خواهند بود و جامعه با مشکل و نابسامانی مواجه نخواهد شد اما اگر بخشی از فرهنگ تغییر کند و بخشی دیگر تغییر ننماید در جامعه ناهماهنگی ایجاد می شود و در نتیجه اختلال و دشواریهایی بوجود می آید. امروزه در کشور ما انواع لباس- مدها جدید رواج پیدا می کند اما اطلاع رسانی در باره ی شناخت ، ارزشها ، انتظارات و نگرش خوشایند یا ناخوشایند متناسب با آنها در جامعه انجام نمی گیرد. در حقیقت فرهنگ هر جامعه از سه عنصر اصلی تشکیل می شود عنصر شناختی ( اعتقادات و باورها) ، عنصر نظام ارزشها ( ارزشها و تمایلات) و عنصر رفتاری( رویه ها ،هنجارها ،باید و نبایدها و رفتارها ).
هر رفتار از نظام ارزشی منبعث می شود و ارزشها نیز محصول اعتقادات و باورها هستند بطور مثال می توان گفت اعتقادات به مثابه زمین ، نظام ارزشی به منزله ی درخت و عنصر رفتاری همانند میوه است. اگر در جامعه این سه بخش با هم هماهنگ نباشند ، در جامعه اختلال و نابسامانی ، آشفتگی و سرگشتگی ایجاد می شود. بنابراین وقتی هنجارها ی جامعه مانند الگوهای لباس و آراستگی ، پرتوی از نظام ارزشی و اعتقادات جامعه نباشد . به بحران هویت و دوری از ارزشها می انجامد. و می تواند زمینه انزوا و نابودی ارزشها و هنجاری ملی را فراهم سازد و بین فرد و ارزشها ، اصالتها و هنجارهای ملی فاصله و جدایی اندازد وجریان بحران هویت را تقویت و شتاب ببخشد.
باید تلاش شود تا در زمینه ی لباس و آراستگی ، الگوهایی طراحی شود که مبتنی بر نظام ارزشی و اعتقادات دینی و ملی کشور خودمان باشد. تا در نتیجه به تقویت و غنای هویت دینی و ملی کمک نماید.
3- اگر چه در کشور ما حجاب و حد مقبول ان تحت تاثیر آموزه های دینی قرار دارد. لیکن حقیقت اینست که درتمام کشورها از جمله کشور ما حجاب و پوشش تابعی از فرهنگ عمومی جامعه است و ای بسا بین آموزه های دینی و فرهنگ عمومی تفاوتها و تعارضهای باشد. که بر نوع پوشش نیز تاثیر گذارد. و همین تفاوتها باعث تعارض در جامعه گردد. و الگوی پوشش و نوع آن بر اساس عرف و انتظار جامعه ، طبقات اجتماعی و خرده فرهنگهای قومی ، دینی و محلی انتخاب شود که منطبق با تعالیم دینی نباشد.از سوی دیگر فرهنگ و بخشهای گوناگون آن دائما در حال تغییر و دگرگونی هستند. فرهنگ پویا ست و به مرور زمان و متناسب با شرایط دستخوش تغییر می شود. معماری اسلامی که به رعایت موازین شرعی و حفظ اهل خانه از نا محرم توجه خاص داشت به خانه های کوچک و باز و فاقد حریم برای اهل خانه تبدیل گردید. اشتغال و تحصیل زنان در کنار مردان ( اختلاط جنس) بعنوان اصولی اجتناب ناپذیر معمول و رایج شده است. مشا رکت حداکثری زنان در کنار مردان در عرصه های مختلف جامعه بصورت جدی دنبال می شود. وسایل ارتباط جمعی و رسانه ها فاصله ها را به حداقل و تماس میان افراد را به حداکثر ممکن رسانده است. تغییرات با حدت و شدت انجام می گیرد. آیا نمی بایست متناسب با این تحولات و با در نظر گرفتن میل به تنوع در انسان ، الگوهای مناسب و جدیدی را طراحی نمود که برخاسته از فرهنگ خودمان باشند. تا در ادامه ی این تغییرات زنان دانشجو، کارمند ، کارگر ، تاجر و فعال در عرصه های مختلف ، با شک و تردید به مبانی فکری ، اعتقادی و ارزشی نیندیشند که با این شرایط بین آنان و مردان چه تفاوتهای وجود دارد؟ در عین حال در حجاب و پوشش باید متفاوت باشند. این خود یکی از زمینه های بحران هویت است که بیش از هر چیز فکر واندیشه ی جدایی با پوشش و حجاب را در بین زنان تقویت می کند. به نظر می رسد در پاسخ به این نیاز و شرایط نوین ، طراحی الگوی لباس با حفظ هویت دینی و ملی بهتر است از رواج الگوهایی وارداتی که بی حجابی و بد حجابی را در جامعه گسترش می دهد و دامن می زند.
4- جهانی سازی وهجمه دنیای غرب
امروزه دنیای غرب به مدد فناوری نوین تلاش می کند تا با نام تجدد ، دمکراسی وگسترش آزادی و حقوق بشر ، و تساوی و برابری حقوق زنان و مردان ، فرهنگ غرب را در همه کشورها گسترش دهد. گسترش ارتباطات و گردش آزاد اطلاعات سبب شده است تا مرزهای شیشه ای کشورها به مرور از میان برود. فضای جهانی امروز ، بستری را ایجاد کرده است که در آن هویت فرهنگی تمامی ملل در معرض تغییرات شگرف قرار گرفته است. سینما ، رسانه ها ، اینترنت ، ماهواره و حتی کالاهای غربی هجمه ای وسیع و همه جانبه ای به فرهنگ کشورهای جهان سوم آغاز کرده اند تا در مبانی اعتقادی و فکری آنها تردید و تشکیک ایجاد نموده و زمینه نابودی ارزشها ، آداب و سنن آنها را بوجود آورند. ارزشها و هنجارهای خود را جایگزین نمایند و زمینه همگرایی با فرهنگ غرب را پدید آورند. فرجام این روند بحران هویت است. که اولین نمود آن تقلید و پیروی از الگوهای لباس – مد غربی است که از پشتیبانی فناوری نوین غرب بهره مند است و به مدد گسترش ارتباطات و گردش آزاد اطلاعات در این دهکده ی جهانی ، دسترسی به این الگوها بسیار سهل و آسان است.
5-تعارض و تشتت در نظام جامعه پذیری
در جریان تربیت اجتماعی و جامعه پذیری که در طی آن فرد با ارزشها و هنجارهای اجتماعی آشنا می شود و وظایف و انتظارات لازم را بعنوان عضو یک جامعه کسب می کند ، عوامل گوناگونی مانند: خانواده ، همسالان ، مدرسه ، محافل و گروههای سیاسی و دینی ، رسانه ها ، هنر و سینما ، ادبیات و... ایفای نقش می کنند. اگر این عوامل مکمل هم باشند و انتظارات یکسان و واحدی در جریان جامعه پذیری داشته باشند ، این جریان سیرطیبعی و مطلوبی طی خواهد کرد. اما اگر این عوامل هر کدام انتظار خاصی داشته باشند.که برای دستیابی به آنها تلاش کنند. زمینه بروز تعارض ، سر درگمی و بحران هویت را در نوجوانان و جوانان فراهم می کند. نظام جامعه پذیری کشور ما تحت تاثیر فرهنگ وهویت اسلامی و شیعی ، فرهنگ ملی ، شرایط جهانی ، خرده فرهنگهای قومی و محلی ، هویت دینی سایر ادیان و مذاهب و انتظارات اقشار ، طبقات ،نهادها و گروهای مختلف قرار دارد. هرکدام آموزه ها ی متنوعی دارند و انتظار دارند نوجوانان و جوانان بر اساس آموزه ها و انتظارات آنان تربیت شوند و تلاش می کنند تا الگوهای رفتاری خود را در جامعه توسعه و گسترش دهند. نهادهای دینی می کوشند تا تعهد ، عفاف ، ارزشهای دینی و اخلاقی و هنجارهای مذهبی رواج پیدا کنند. نهادهای هنری و رسانه ها و برخی گروههای سیاسی در این زمینه با نهادهای دینی اتفاق نظر ندارند. گاهی بین هویت دینی ، ملی و قومی و شرایط جهانی تضارب آرا و تشتت در تمایلات و انتظارات ایجاد می شود. این تشتت و تعارض و اختلاف در انتظارات ، کودکان ، نوجوانان و جوانان را دچار سر درگمی ، آشفتگی و بحران هویت می کنند. در نتیجه رفتارهای متنوع و بعضا ناسازگار با ارزشها و هنجارهای جامعه در پیش می گیرند. که الگوی لبا س بیشتر و سریع تر تحت تاثیر بحران هویت قرار می گیرد و معمولا پیش درآمد بیگانگی از خویشتن است.
6-سیاسی شدن حجاب
امروزه در رقابت سیاسی بین جناحها ، گروهها ،احزاب و تشکلها دو رویکرد در باره حجاب وجود دارد و تلاش می کنند تا در رقابتهای سیاسی و انتخابات بعنوان یک امتیاز از آن به نفع خود استفاده کنند.
الف ) برخی احزاب و گروهها می خواهند با ترویج آزادی و تسامح و پرهیز از سختگیری آراء بیشتری به ویژه حمایت جوانان و زنان را بدست آورند. اینان با ارائه ادله و توجیهات مختلف و با ارائه ی ژستی لیبرالی در صدد هستند که اثبات کنند که وضعیت حجاب در حال حاضر تنگ نظرانه ، سختگیرا نه و مغایر با آزادیها و حقوق فردی است. در عوض انتظار دارند تا جامعه به آنها اقبال و گرایش نشان دهد.
ب ) گروهی دیگر از نهادها ، احزاب و تشکلها وضعیت حجاب را بسیار نگران کننده می دانند که با موازین و آموزه های دینی فاصله گرفته است. و گسترش بدحجابی را زمینه ساز بروز و وقوع بسیاری از کجرویها و بزهکاریها می دانند. که ارکان جامعه ی دینی و بنیاد خانواده را تهدید می نماید. اینان با مخاطب قرار دادن احساسات دینی مردم تلاش می کنند تا مردم را با خود همراه سازند.
از سویی دیگر بعد از پیروزی انقلاب افراد و گروههای مخالف نظام همواره از پدیده بی حجابی به نفع خود و بر ضد نظام سود برده اند. و با طرح شعارها و موضوعاتی مانند دخالت دولت در امور شخصی ، سلب آزادیها و حقوق فردی و مدنی ، تساوی و برابری حقوق زن ومرد ، تلاش کردند تا افراد و گروههایی که با مسئله حجاب موافق و همراه نیستند ، با خود همراه و برعلیه نظام بسیج نمایند.
نتیجه طرح این مباحث در جامعه ، سرگشتگی ، سردر گمی و تعارض نسل جوان است که در تشخیص حقیقت دچار تردید و شبهه می شود و در گیرودار این مباحث پیچیده ، سفسطه آمیز و به ظاهر منطقی سیاسی ، فهم و درستی این نظریات برای احاد جامعه بسیار سخت و دشوار می شود و در نهایت به بحران هویت منتهی می شود. و بخشهای از جامعه تحت تاثیر این اندیشه ها ، راه صواب و درست را در پیروی از فرهنگ ، آداب و سنن و لباس بیگانگان جستجو می کنند.
7- بالا رفتن سن ازدواج و گسترش ناهنجاریها
عوامل عدیده ای سبب گردید تا سن ازدواج در جامعه افزایش پیدا کند و تشکیل خانواده و تامین و ارضاء نیاز های و تمایلات بشری در این حوزه با تاخیر و با دشواریهایی مواجه گردد و متعاقبا پاره ای ناهنجاریها گسترش یابد. به نظر می رسد بالا رفتن سن ازدواج و عدم تامین نیازها و تمایلات افراد ، با عث بروز واکنش های منفی در این اشخاص می شود که این واکنشها می تواند در قالب بدحجابی و بروز پاره ای مفاسد و جرایم منکراتی ظاهر شود.
البته از نقش فقر ، بیکاری و دشواری تشکیل خانواده در بالا رفتن سن ازدواج نباید غافل شد. فقر و بیکاری آثار و پیامدهای گوناگونی دارند ، ناامیدی ، یاس ، احساس پوچی ، سردرگمی ، آشفتگی روحی و روانی از این جمله اند که خود سنگ بنای بحران هویت می باشند.
8- بی توجهی به نیازهای جوانان
متقضیات سنی نوجوانان و جوانان ، آنان را بطور طبیعی شیفته ی « نشاط و شادی »،« هیجان »،« تنوع »و« ابراز خود » می نماید. تحقیقات مختلف نشان می دهد که کمبود نشاط و شادی زمینه ساز بسیاری از کجرویها و انحرافات است. متاسفانه پوشش و آراستگی مورد قبول و رایج در جامعه ما به اندازه ی کافی از ویژگیهای فوق برخوردار نیست. در الگوی لباس خرده فرهنگها و محلی و قومی این ویژگیها بیشتر دیده می شود زیرا به اندازه کافی از تنوع در رنگ و نشاط و شادی برخوردار است ولی در الگوی لباس رسمی و غالب ، تنوع رنگ کم است ، لباسها بیشتر به رنگ تیره است ، نشاط و شادی در این لباس کم است. از طرفی نوجوانان و جوانان به ویژه زنان بطور طبیعی تمایل به خود نمایی دارند. این امر یکی از نیازهای طبیعی و غیر ارادی می باشد و بی توجهی به آن موجب می شود تا نوجوانان و جوانان متحمل آسیبهای روانی و روحی بسیاری گردند.اگرچه برطبق احکام دین مبین اسلام خودنمایی زن در مقابل نامحرم به ویژه اگر موجب گناه و فعل حرامی شود ، حرام است. ولی با حفظ موازین شرعی و با طراحی الگوی لبا س متناسب با ارزشها می توان تا حدود معقولی به این نیاز پاسخ داد.
الگوهای فعلی و رایج لباس نتوانسته است پاسخ گویی این نیاز در حد معقول باشد. این امر در کنار سایر عوامل سبب شده است تا با الگوهای خاصی از آراستگی و مد- لباس مواجه شویم که نه تنها با جامعه ی ما همخوانی ندارد. بلکه نظام ارزشی ما را دچار صعف و سستی می نماید وموجب کاستن قبح بدحجابی و قداست زدایی در این حوزه می شود.
9-ایجاد فاصله بین نسلها
در حال حاضر جامعه ی ما در مرحله گذر و نوسازی قرار دارد و در آستانه ورود به شرایط جدیدی قرار گرفته است. نسلهای پیشین در شرایطی رشد و تربیت یافتند و بخش زیادی از عمر خود را در آن شرایط سپری کردند که با شرایط امروزین جامعه متفاوت است. این امور سبب شده است تا جامعه با پدیده ی «اختلاف بین نسلها » مواجه گردد. اختلافی که در نگرشها ، اهداف ، آرمانها و رویکرد به زندگی ایجاد شده است به فاصله گرفتن نسلها و جدایی آنها منجر شده است. این اختلاف در خانوارها و مناطق کوچک بیشتر به چشم می خورد. نتیجه اینکه نوجوانان و جوانان خود را به آسانی از دایره ی کنترل و نظارت خانواده خارج می سازند و تحت تاثیر گسترش وسایل ارتباط جمعی و گردش آزاد اطلاعات به آسانی در معرض اندیشه ها ، رویه ها ، عادات و الگوهای دیگر و غالبا غربی قرار می گیرند. محصول این شرایط، بحران هویت و سرگشتگی نوجوانان و جوانانی است که خانواده به دلیل بضاعت کم نمی تواند به آنان کمک کند و تشتت ، تعارضات و چند دستگی نهادها و گروههای اثر گذار در جامعه نیز آنها را به آشفتگی و تعارض سوق می دهد. فرهنگ غرب نیز فرصت را مغتنم شمرده و با کمک فناوری نوین جذابیت خود را به آنان نشان می دهد. و آنان نیز در این بحران و آشفتگی روی آوردن به فرهنگ غرب را مرحمی تسکین دهنده و خوشبختی آور تلقی می کنند.
نتیجه
آراستگی و پوشش افراد تحت تاثیر عوامل گوناگونی قرار دارد. نظام اعتقادات و باورهای دینی ، ارزشها و اصالتهای ملی و محلی ، شرایط اقلیمی ، عناصر وارداتی فرهنگهای دیگر ، سن وجنس افراد در انتخاب پوشش وآراستگی و نوع آن اثر گذار هستند. در دوران معاصر با پیشرفت کشورهای غربی و عقب ماندن کشور از قافله ترقی و توسعه ، نوعی بهت زدگی در میان اقشار و به ویژه جوانان ایجاد کرده است. غرب آگاهانه با کمک عناصر خود و به مدد فناوری نوین با نام تجدد و پیشرفت، گسترش دمکراسی و آزادیهای فردی و برقراری تساوی و برابری حقوق زن مرد ، فرهنگ کشور های جهان سوم و از جمله کشورما را نشانه رفته تا عناصر بومی آن را حذف و نابود سازد و عناصر فرهنگ خودش را جایگزین نماید. با این حربه زمینه ی سلطه ی دائمی خود را بر کشورها فراهم سازد. ایجاد بحران هویت به ویژه در نسلهای جوان اولویت اول آنها در این برنامه ی بلند مدت می باشد. البته عقب ماندگی کشورها و وجود فقر ، گرسنگی ، بیکاری ، نبود بهداشت ، بیسوادی و بسیاری از مشکلات سیاسی و اجتماعی دیگر در این کشورها ، بحران هویت را دامن زده است. از سوی دیگر برای ازبین بردن بحران هویت و پیشگیری از آن سازو کارهای لازم را در اختیار ندارند یا در این زمینه اتفاق نظر و وحدت رویه ای وجود ندارد. خلاء مهندسی و مدیریت فرهنگی که بتواند با یک مهندسی دقیق و کارشناسی الگوهای لباس و آراستگی را منطبق با فرهنگ و هویت ملی و با در نظر گرفتن شرایط نوین ، طراحی ، اجرا و نهادینه کند ، در کشور کاملا مشهود و محسوس است. گسیختگی فرهنگی ، ایجاد فاصله ی بین نسلها ، و رشد ودگرگونی ناهماهنگ بخشهای مختلف فرهنگ ، تعارض و تشتت در نظام جامعه پذیری و تنوع در انتظارات بخشهای مختلف جامعه در جریان تربیت اجتماعی ، سیاسی شدن حجاب و بهره گیری گروهها وجناحهای سیاسی از آن بعنوان یک امتیاز، افزایش سن ازدواج و بدنبال ان رشده فزاینده ناهنجاریها ، بی توجهی به نیازهای طبیعی جوانان در انتخاب پوشش و شاید دهها دلیل دیگر بحران هویت را ایجاد و تقویت نموده است وبدحجابی و مد گرایی بارزترین شاخصه ی بحران هویت در جامعه ما روز به گسترش می یابد و رشد نگران کننده ای به خود گرفته است.
برای رهایی از این وضعیت باید مهندسی و مدیریت فرهنگی منسجم و کارآمد در جامعه ایجاد کرد و با نیاز سنجی ، تعامل صحیح با شرایط نوین ، حفظ هویت دینی و ملی به فرهنگ سازی در حوزه ی لباس و آراستگی پرداخت. باید به رشد و توسعه پایدار، موزون و همه جانبه ی در جامعه توجه کرد. سرمایه گذاری و توجه به بخش اقتصادی سبب غفلت ما از حوزه ی وسیع و موثر فرهنگ نشود. باید بطور جدی به حل مشکلات جوانان اهتمام کرد. سوالات بی پاسخ جوانان پاسخ داده شود ، تردیدها ، تشکیکها و شبهات موجود در جامعه مورد توجه جدی قرار گیرند و عالمانه به رفع آنها اقدام گردد. جناحهاو گروههای سیاسی در عرصه های رقابت ملاحظات فرهنگی، دینی و اخلاقی را در نظر بگیرند.