سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره
شاپورمحمدزاده[10]

وبلاگ فوق به عنوان ابزار ارتباط با دانشجویان علوم اجتماعی وجامعه شناسی،روابط عمومی ،مدیران و کارکنان آموزش وپرورش وعلاقمندان در حوزه های علوم اجتماعی ، جامعه شناسی وآموزش و پرورش طراحی گردیده است. بدون تردید دیدگاهها و نظرات ارزشمند شما عزیزان می تواند درغنای هر چه بیشتر آن موثر باشد.
ویرایش
جستجو
صفحات اختصاصی
امکانات دیگر


[مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ]

[ Designed By Ashoora.ir ]
علوم اجتماعی - جامعه شناسی - آموزش وپرورش

 

به بهانه نودومین سالروز تولد جلال آل احمد پرچم دار جریان روشنفکری

زندگی نامه جلال آل احمد

 


 

جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد، فرزند سید احمد حسینی طالقانی در محله سید نصرالدین از محله های قدیمی شهر تهران به دنیا آمد، او درآذرماه سال 1302 پس از هفت دختر متولد شد و نهمین فرزند پدر و دومین پسر خانواده بود زندگی جلال را می توان به چهار دوره تقسم نمود

  1-دوره کودکی تاجوانی (1322-1302)       

  2- دوره ورود به عرصه سیاست وعضویت در حزب توده(1326-1322)

 3-دوره منشعب شدن جلال از حزب توده به همراه خلیل ملکی وداریوش آشوری(دوران نگرش در خویش ودوران مسافرت)(1341-1326)          

         4-دوره پایانی(دوران پختگی او،بازگشت به اصالت ها،فرهنگ ومذهب(1348-1341    ) 

  1-دوره کودکی تاجوانی (1322-1302)   

پدرش در کسوت روحانیت بود(امام جماعت مسجد پاچنار ومسجد لباسچی) و از این رو جلال دوران کودکی را در محیطی مذهبی گذراند. تمام سعی پدر این بود که از جلال، برای مسجد و منبرش جانشینی بپرورد. 

جلال پس از اتمام دوره دبستان، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد، اما پدر که تحصیل فرزند را در مدارس دولتی نمی پسندید و پیش بینی می کرد که آن درسها، فرزندش را از راه دین و حقیقت منحرف می کند، با او مخالفت کرد:

« دبستان را که تمام کردم، دیگر نگذاشت درس بخوانم که: «برو بازار کار کن» تا بعد ازمن جانشینی بسازد. و من رفتم بازار. اما دارالفنون هم کلاسهای شبانه باز کرده بود که پنهان از پدر اسم نوشتم. » روزها کار درساعت سازی ،سیم کشی برق ،چرم فروشی واز این قبیل کارها وشب ها درس می خواندم.جلال درهمین دوران به عضویت درانجمن اصلاح یا انجمن تبلیغات اسلامی درمی آید واز طرفی باافکار احمدکسروی آشنا می گردد وجلال دراین دوره دست به ترجمه وچاپ کتاب عزاداریهای نامشروع اثر حجت الاسلام سید محسن امین عاملی می زند که البته این کتاب توسط بازاری های مذهبی خریده وسوزاننده می شود.

پس از ختم تحصیل دبیرستانی، پدر او را به نجف نزد برادر بزرگش سید محمد تقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، البته او خود به قصد تحصیل در بیروت به این سفر رفت، اما در نجف ماندگار شد. این سفر چند ماه بیشتر دوام نیاورد و جلال به ایران بازگشت  .

 2- دوره ورود به عرصه سیاست وعضویت در حزب توده ( 1326-1322)

آل احمد در سال 1323 به حزب توده ایران پیوست و عملاً از تفکرات مذهبی دست شست. دوران پر حرارت بلوغ که شک و تردید لازمه آن دوره از زندگی بود، اوج گیری حرکت های چپ گرایانه حزب توده ایران و توجه جوانان پرشور آن زمان به شعارهای تند وانقلابی آن حزب و درگیری جنگ جهانی دوم عواملی بودند که باعث تغییر مسیر فکری آن احد شدند.

همه این عوامل دست به دست هم داد تا جوانکی با انگشتری عقیق با دست و سر تراشیده، تبدیل شد به جوانی مرتب و منظم با یک کراوات و یکدست لباس نیمدار آمریکایی شود.

در سال 1324 با چاپ داستان «زیارت» در مجله سخن به دنیای نویسندگی قدم گذاشت و در همان سال، این داستان در کنار چند داستان کوتاه دیگر در مجموعه "دید و بازدید" به چاپ رسید. آل احمد در نوروز سال 1324 برای افتتاح حزب توده و اتحادیه کارگران وابسته به حزب به آبادان سفر کرد

آل احمد که از دانشسرای عالی در رشته ادبیات فارسی فارغ التحصیل شده بود، او تحصیل را در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن دوری جست و به قول خودش «از آن بیماری (دکتر شدن) شفا یافت».

به علت فعالیت مداومش در حزب توده، مسؤولیتهای چندی را پذیرفت. خود در این باره می گوید:

«در حزب توده در عرض چهار سال از صورت یک عضو ساده به عضویت کمیته حزبی تهران رسیدم و نمایندگی کنگره.... و از اوایل سال 1325 مأمور شدم زیر نظراحسان طبری «ماهنامه مردم» را راه بیندازم که تا هنگام انشعاب 18 شماره اش را درآوردم حتی شش ماهی مدیر چاپخانه حزب بودم.»

 دراواخر همین دوران دست به ترجمه وچاپ کتاب محمد آخرالزمان نوشته بل کازانوا نویسنده فرانسوی( 1326) می زندکه همین امر باعث می شود حکم تکفیرجلال صادر گردد اما به جهت ارتباط با روحانیون برجسته طلب عفو وبخشش وی پذیرفته می شود

3-دوره منشعب شدن جلال از حزب توده به همراه خلیل ملکی وداریوش آشوری(دوران نگرش در خویش ودوران مسافرت) (1341-1326)

در سال 1326 به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در همان سال، به رهبری خلیل ملکی و 10 تن دیگر از حزب توده جدا شد. آنها از رهبری حزب و مشی آن انتقاد می کردند و نمی توانستند بپذیرند که یک حزب ایرانی، آلت دست کشور بیگانه باشد. در این سال با همراهی گروهی از همفکرانش طرح استعفای دسته جمعی خود را نوشتند. در همین سال  کتاب «از رنجی که می بریم» چاپ شد که مجموعه 10 قصه کوتاه بود و در سال بعد «سه تار» به چاپ رسید. پس از این سالها آل احمد به ترجمه روی آورد. در این دوره، به ترجمه آثار «ژید» و«کامو»، «سارتر» و «داستایوفسکی» پرداخت و در همین دوره(1329) با دکترسیمین دانشور نویسنده وخالق سووشون ازدواج کرد.

جلال در دوران دکتر مصدق مجدداً وارد عرصه سیاست می شود ودریکی از فراکسیون های جبهه ملی فعالیت می کند اما درنهایت قبل از کودتای 28مردادسال1332 رسماً از سیاست کناره گیری می کندودر این ایام زن زیادی را می نویسد وبا نیما یوشیج آشنا می شود.

در طی سالهای 1333 و 1334 «اورازان»، «تات نشینهای بلوک زهرا»، «هفت مقاله» و ترجمه مائده های زمینی را منتشر کرد و در سال 1337 «مدیر مدرسه» «سرگذشت کندوها» را به چاپ سپرد. دو سال بعد «جزیره خارک- در یتیم خلیج» را چاپ کرد. سپس از سال 40 تا 43 «نون و القلم»، «سه مقاله دیگر»، «کارنامه سه ساله»، «غرب زدگی» «سفر روس»، «سنگی بر گوری» را نوشت و در سال 45 «خسی در میقات» را چاپ کرد و هم «کرگدن» نمایشنامه ای از اوژان یونسکورا. «در خدمت و خیانت روشنفکران» و «نفرین زمین» و ترجمه «عبور از خط» از آخرین آثار اوست.

آل احمد در صحنه مطبوعات نیز حضور فعالانه مستمری داشت و در این مجلات و روزنامه ها فعالیت می کرد.

نکته ای که در زندگی آل احمد جالب توجه است، زندگی مستمر ادبی او است. اگر حیات ادبی این نویسنده با دیگر نویسندگان هم عصرش مقایسه شود این موضوع به خوبی مشخص     می شود.

 4- دوره پایانی(دوران پختگی او،بازگشت به اصالت ها،فرهنگ ومذهب(1348-1341)

جلال در سالهای فرجامین زندگی، با روحی خسته و دلزده از تفکرات مادی به تعمق در خویشتن خویش پرداخت تا آنجا که در نهایت، پلی روحانی و معنوی بین او و خدایش ارتباط برقرار کرد.

او در کتاب "خسی در میقات" که سفرنامه ی حج اوست به این تحول روحی اشاره می کند و می گوید: "دیدم که کسی نیستم که به میعاد آمده باشد که خسی به میقات آمده است. . ."

این نویسنده پر توان که همواره به حقیقت می اندیشید و از مصلحت اندیشی می گریخت، در اواخر عمر پر بارش، به کلبه ای در میان جنگلهای اسالم کوچ کرد.

جلال آل احمد، نویسنده توانا و هنرمند دلیر به ناگاه در غروب روز هفدهم شهریور ماه سال 1348 در اسالم گیلان ودرسن چهل و شش سالگی زندگی را بدرود گفت.

ویژگی های آثار

به طور کلی نثر آل احمد نثری است شتابزده، کوتاه، تاثیر گذار و در نهایت کوتاهی و ایجاز .

آل احمد در شکستن برخی از سنت های ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم نظیر داشت و این ویژگی در نامه های او به اوج می رسد.

اغلب نوشته هایش به گونه ای است که خواننده می تواند بپندارد نویسنده هم اکنون در برابرش نشسته و سخنان خود را بیان می کند و خواننده، اگر با نثر او آشنا نباشد و نتواند به کمک آهنگ عبارات ، آغاز و انجام آنها را دریابد، سر در گم خواهد شد.

از این رو ناآشنایان با سبک آل احمد گاهی ناگریز می شوند عباراتی را بیش از چند بار بخوانند.
آثار جلال آل احمد را به طور کلی می توان در پنج مقوله یا موضوع طبقه بندی کرد:


الف- قصه و داستان. ب- مشاهدات و سفرنامه. ج- مقالات. د- ترجمه. هـ- خاطرات و نامه ها.

 
الف- قصه و داستان

1- دید و بازدید 1324:

نخست شامل ده داستان کوتاه بود، در چاپ هفتم دوازده داستان کوتاه را در بردارد. جلال جوان در این مجموعه با دیدی سطحی و نثری طنز آلود اما خام که آن هم سطحی است، زبان به انتقاد از مسایل اجتماعی و باورهای قومی می گشاید.

 
2- از رنجی که می بریم 1326:

مجموعه هفت داستان کوتاه است که در این دو سال زبان و نثر داستانهای جلال به انسجام و پختگی می گراید. در این مجموعه تشبیهات تازه، زبان آل احمد را تصویری کرده است.
3- سه تار 1327:


مجموعه سیزده داستان کوتاه است. فضای داستانهای سه تار لبریز از شکست و ناکامی قشرهای فرو دست جامعه است.

4- زن زیادی 1331:

حاوی یک مقدمه و نه داستان کوتاه است. قبل از جلال، صادق چوبک و بزرگ علوی به تصویر شخصیت زنان در داستانهای خود پرداخته اند.

 
زنان مجموعه زن زیادی را قشرهای مختلف و متضاد مرفه، سنت زده و تباه شده تشکیل می دهند.
5- سرگذشت کندوها 1337:

نخستین داستان نسبتاً بلند جلال است با شروعی به سبک قصه های سنتی ایرانی، "یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود" این داستان به بیان شکست مبارزات سیاسی سالهای 29 تا 31 حزبی پرداخته است.

 
6- مدیر مدرسه 1337:

این داستان نسبتاً بلند به نوعی میان خاطرات فرهنگی آل احمد است. خود او در این مورد گفته است:

"حاصل اندیشه های خصوصی و برداشت های سریع عاطفی از حوزه بسیار کوچک اما بسیار موثر فرهنگ و مدرسه"

مدیر مدرسه، گزارش گونه ای است از روابط افراد یک مدرسه با هم و روابط مدرسه با جامعه.
" آل احمد در مدیر مدرسه به نثر خود اعتماد کامل دارد.
قلم دیگر در دستش نمی لرزد و چنین می نماید که اندیشه هایش نیز، در چارچوبی خاص، شکل نهایی خود را یافته است.
به رغم این تکوین اندیشه، جلال شکست را باور کرده است، لذا به دنبال گوشه ای خلوت می گردد.
7- نون والقلم 1340:
یک داستان بلند تاریخی که حوادث آن مربوط به اویل حکومت صفویان است. زبان نون والقلم به اقتضای زمان آن نسبتاً کهنه است.
8- نفرین زمین 1346:
رمانی روستایی است که بازتابی از جریانهای مربوط به "اصلاحات ارضی" در آن بیان شده است.
9- پنج داستان 1350:
دو سال پس از مرگ آل احمد چاپ شده است.
10- چهل طوطی اصل (با سیمین دانشور) 1351:
مجموعه شش قصه کوتاه قدیمی از "طوطی نامه" که با تحریری نو نگاشته شده است.
آل احمد در نامه ای خطاب به حبیب یغمایی، مدیر مجله ادبی یغما می نویسد: " و من که جلال باشم وقتی خیال دکتر شدن و ادبیات را در سر داشتم به اینها دسترسی یافتم. قرار بود درباره "هزار و یک شب" و ریشه های هندی و ایرانی قصه هایش چیزی درست کنم به رسم رساله، که نشد. . ."
11- سنگی بر گوری 1360:
رمانی است کوتاه و آخرین اثر داستانی آل احمد محسوب می شود. موضوع آن فرزند نداشتن اوست.
ب- مشاهدات و سفرنامه ها
اورازان 1333، تات نشینهای بلوک زهرا 1337، جزیره خارک، درٌ یتیم خلیج فارس 1339، خسی در میقات 1345، سفر به ولایت عزرائیل چاپ 1363، سفر روس 1369 ، سفر آمریکا و سفر اروپا که هنوز چاپ نشده اند.
ج- مقالات و کتابهای تحقیقی
گزارشها 1325، حزب توده سر دو راه 1326، هفت مقاله 1333، سه مقاله دیگر 1341، غرب زدگی به صورت کتاب 1341، کارنامه سه ساله 1341، ارزیابی شتابزده 1342، یک چاه و دو چاله 1356، در خدمت و خیانت روشنفکران 1356، گفتگوها 1346.
د- ترجمه
عزاداریهای نامشروع 1322 از عربی، محمد آخرالزمان نوشته بل کازانوا نویسنده فرانسوی 1326، قمارباز 1327 از داستایوسکی، بیگانه 1328 اثر آلبرکامو (با علی اصغر خبرزاده)، سوء تفاهم 1329 از آلبرکامو، دستهای آلوده 1331 از ژان پل سارتر، بازگشت از شوروی 1333 از آندره ژید، مائده های زمینی 1334 اثر ژید (با پرویز داریوش)، کرگدن 1345 از اوژن یونسکو، عبور از خط 1346 از یونگر (با دکتر محمود هومن)، تشنگی و گشنگی 1351 نمایشنامه ای از اوژن یونسکو؛ در حدود پنجاه صفحه این کتاب را جلال آل احمد ترجمه کرده بود که مرگ زودرس باعث شد نتواند آن را به پایان ببرد؛ پس از آل احمد دکتر منوچهر هزارخانی بقیه کتاب را ترجمه کرد.
هـ- خاطرات و نامه ها
نامه های جلال آل احمد (جلد اول 1364) به کوشش علی دهباشی، چاپ شده است که حاوی نامه های او به دوستان دور و نزدیک است.

 

روحش شاد ویادش گرامی باد

 

 





      

 

 

دکتر علی شریعتی

 


علی شریعتی مزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی  (تولد2 آذر 1312، روستای کاهک سبزواردرگذشت29 خرداد 1356، ساوت همپتون انگلیس) نویسنده،جامعه شناس،مورخ ، پژوهشگر دینی اهل ایران، از مبارزان و فعالان مذهبی و سیاسی و از نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی ایران بود که در سن چهل و چهارسالگی به‌صورت مشکوکی در انگلستان درگذشت، و هم‌اکنون آرامگاه وی در مکانی نزد مقبره حضرت زینب کبری(س) دردمشق سوریه است. 

شریعتی علاوه بر شهرت زیادش برای سهم داشتن در انقلاب اسلامی، دلیل دیگر شهرتش کارنامه فعالیت‌های اوست که برای احیای مذهب و سنت در جامعه و بیدادگری نسبت به سلطنت داشته است. شریعتی را در ادبیات معاصر معلم شهید می‌نامند. و از زمان انقلاب تاکنون یادبودهای زیادی یه یاد او برگزار و اجرا کرده‌اند. و از آن زمان نقدها و تجلیل‌های زیادی پیرامون آثار، آراء و تاثیراتی که او بر چند دهه معاصر ایران گذاشته وجود دارد 



 پدرش محمد تقی شریعتی، موسس کانون نشر حقایق اسلام و مادرش زهرا امینی، زنی روستایی متواضع و حساس بود. پدر پدر بزرگ علی، ملاقربانعلی، معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده ملاهادی سبزواری محسوب میشدشریعتی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان ابن یمین در مشهد در سال 1319 آغاز کرد و به دنبال آن در سال 1325 وارد دبیرستان فردوسی مشهد شد. او پس از اتمام سیکل اول دبیرستان در سن شانزده سالگی؛ با هدف ادامه تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی شد.

 

تحصیلات دانشگاهی

در جریان وقایع 30 تیر سال 1331 اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او و نظام حکومتی بود. در تاریخ 24 تیر سال 1337 با پوران شریعت رضوی همکلاسیش ازدواج کرد.

شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را در مشهد گذراند و تحصیلات عالی خود را در مقطع دکتری در سال 1341 در فرانسه و در رشته ادبیات ادامه داد. در سال 1343 به ایران برگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری از سوی ساواک بود و متعلق به 2 سال پیش یعنی در هنگام خروج از ایران که به همان دلیل معلق مانده بود و در عین حال لازمالاجرا بود. بعد از بازداشت به زندان قزلقلعه در تهران منتقل شد. اوائل شهریور همان سال بعد از آزادی به مشهد برگشت .

 

فعالیتهای سیاسی-انتقادی

او تحت تاثیر سنتهای خانوادهاش، بویژه افکار نوگرایانه پدرش محمدتقی شریعتی، قرار گرفت. پدربزرگش آخوند حکیم و عموی پدرش عادل نیشابوری از دانشمندان فقه، فلسفه و ادب بهشمار میآمدند. پدرش «کانون نشر حقایق اسلامی» مشهد را بنیان نهاد و از مبتکرین و آغازگران جنبش نوین اسلامی بهحساب میآید.

شریعتی از پیرامون به مرکز مبارزه وارد شد و به شاخه مشهد نهضت مقاومت ملی به رهبری سید محمود طالقانی مهندس مهدی بازرگان و یدالله سحابی پیوست. علی شریعتی یکی از سخنگویان و فعالان آتشین این نهضت علیه سلطه و استثمار غرب در ایران بود. فعالیتهای بیدارگرانهاش باعث دستگیری او در سال 1336 و انتقال فوریاش به زندان قزلقلعه در تهران به مدت هشت ماه شد

پس از قبول شدن در بورس تحصیلی، علی شریعتی برای مدتی دست از فعالیتهای سیاسی کشید و برای ادامه تحصیلات عالیه به فرانسه رفت. او از این دوران برای مطالعه جدی و نیز فعالیت علنی سیاسی در راه احقاق حقوق بشر و آزادی دموکراتیک در ایران، بهرهبرداری خوبی کرد. وی اندکی پس از رسیدن به پاریس به گروه فعالان ایرانی نظیر ابراهم یزدی، و مصطفی چمران پیوست و در سال 1338 سازمانی بنام «نهضت آزادی ایران» (بخش خارج از کشور) بنیان گذاشته شد. حدود دو سال بعد شریعتی دو جبهه تحت نامهای جبهه ملی ایران در آمریکا و جبهه ملی ایران در اروپا را تأسیس کرد. در جریان کنگرة جبهه ملی در ویسبادن (جمهوری آلمان فدرال) در اوت 1962، شریعتی با توجه به قدرت فکری و قلمیاش، بعنوان سردبیر روزنامه فارسی زبان جدیدالانتشار ایرانی در اروپا یعنی «ایران آزاد» انتخاب شد. اولین شماره این نشریه در 15 نوامبر 1962 منتشر گردید. این نشریه دیدگاههای روشنفکران ایرانی خارج و نیز واقعیتهای مبارزات مردم ایران را منعکس میکرد.

 

زندگی مخفیانه

شریعتی از آبان ماه 1351 تا تیر ماه 1352 به زندگی مخفی روی آورد. ساواک به دنبال او بود و از تعطیلی حسینیه ارشاد به بعد، متن سخنرانیهای شریعتی با اسم مستعار به چاپ میرسید. در تیر ماه 1352، علی شریعتی در نیمه شب به خانهاش مراجعه کرد و دو روز بعد به شهربانی مراجعه کرد و خودش را معرفی کرد. بعد از آن روز به مدت 18 ماه به انفرادی رفت.

فوت

وی در 29 خرداد 1356 در حالیکه سه هفته از سفرش به انگلستان میگذشت، در ساوت همپتون از دنیا رفت. دلیل رسمی مرگ وی حمله قلبی اعلام شد.دکتر شریعتی وصیت کرده بود که وی را در حسینیه? ارشاد دفن کنند، ولی در قبرستانی کنار آرامگاه حضرت زینب(س) در شهر دمشق به خاک سپرده شد .

 

اندیشه ها

شریعتی یکی از متفکران مسلمان بود و در عین حال، رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او به طور خاص، تشیع صفوی را مظهر سنت مسخ شده میداند و آن را توام با اسارتپذیری، خرافه، تقلید و جبر گرایی معرفی میکرد. وی همچنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد میکرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملتهای شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیمودهاست. البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب، مورد پذیرش شریعتی قرار داشت.


مجموعه آثار

- با مخاطب‌های آشنا
- خود سازی انقلابی
- ابوذر
- ما و اقبال
- تحلیلی از مناسک حج
- شیعه
- نیایش
- تشیع علوی و تشیع صفوی
- تاریخ تمدن (جلد1-2)
- هبوط در کویر
- حسین وارث آدم
- چه باید کرد ؟
- زن
- مذهب، علیه مذهب
- جهان‌بینی و ایدئولوژی
- انسان
- انسان بی خود
- علی
- روش شناخت اسلام
- میعاد با ابراهیم
- اسلام شناسی
- ویژگی‌های قرون جدید
- هنر
- گفتگوهای تنهایی
- نامه‌ها
- آثار گوناگون (دو بخش)
- بازگشت به خویش، بازگشت به کدام خویش
- باز شناسی هویت ایرانی ـ اسلامی
- جهت گیری‌های طبقاتی در اسلام
- درس‌های حسینیه ارشاد (3جلد)

روحش شاد ویادش گرامی باد

 





      

http://persiandrive.com/207704





      

خودمختاری مسوولان مدارس در تنبیه دانش‌آموزان

 

فهیمه‌سادات طباطبایی  :

 سال 73، دانش‌آموزی به علت داشتن چاقوی ضامن‌دار از مدرسه به مدت نامحدود اخراج می‌شود و بعد از بازگشت دوباره، ناظم و معلمان روی رفتار و حرکات او حساس می‌شوند و هر روز به بهانه‌ای او را بازخواست می‌کنند تا اینکه دوباره از مدرسه اخراج می‌شود و برای همیشه درس و مشق را کنار می‌گذارد. سال 80، دانش‌آموز پسری در پایه سوم‌راهنمایی به این دلیل که هر روز انگشتر عقیق به‌دست می‌کرده و سر کلاس دقت لازم را نداشته، از مدرسه بدون اطلاع پدر و مادر به مدت سه‌روز اخراج می‌شود ولی بعد از چند روز به این‌دلیل که با موتور شخصی به مدرسه می‌آمده، اخراج می‌شود و بعد از آن به‌دلیل ضعیف‌بودن در درس‌ها، مورد توجه بیش از حد معاون و مدیر قرار می‌گیرد که در نهایت عطای درس‌خواندن را به لقایش می‌بخشد و برای همیشه با مدرسه خداحافظی می‌کند. سال 86 یک دانش‌آموز دختر به علت داشتن چند فیلم خارجی در کیفش و چند مساله انضباطی دیگر به آموزش‌وپرورش منطقه فرستاده می‌شود، آنجا با مشورت مدیر به مدرسه دیگری انتقال داده می‌شود، مدیر مدرسه جدید آنقدر این دانش‌آموز را در طول هفته مورد سوال و جواب قرار داده و با او برخورد می‌کند که دانش‌آموز دیگر به مدرسه نمی‌رود و برای همیشه ترک تحصیل می‌کند. سال 89، نمره دانش‌آموزی به‌علت تقلب در امتحانات ترم‌اول، صفر می‌شود. او که سابقه انضباطی نیز داشته، تهدید به اخراج و با تبدیل مساله به دعوای میان والدین و ناظم مدرسه، به مدرسه دیگری تبعید می‌شود.
سال 92، دانش‌آموزی به‌دلیل آوردن تلفن همراه یک هفته از مدرسه اخراج می‌شود و هم‌اکنون با دادن چند نوع تعهد به مدرسه می‌رود و... .  اینها تنها مشتی از خروار مسایل تربیتی در مدارس کشور است، ناظم مدرسه که حالا نامش به معاون آموزشی تغییر پیدا کرده به همراه مدیر و معلمان درباره وضعیت اخلاقی و انضباطی دانش‌آموزان تصمیم گرفته و عملی می‌کنند؛ موضوعی که در همه مدارس کشور متداول است و کمتر کسی نسبت به آن اعتراضی دارد.  اما علت این رفتار شخصی و البته سلیقه‌ای معاونان آموزشی مدارس چیست؟ چرا هر ناظمی برای یک رفتار غلط که از دو دانش‌آموز مختلف سرمی‌زند، نسخه‌ای متفاوت با دیگری می‌پیچد؟ هر سال چه تعداد دانش‌آموز به علت برخورد سلیقه‌ای و نه ضعف آموزشی و درسی، ترک تحصیل می‌کنند و دیگر به مدرسه برنمی‌گردند؟ آیا وزارت آموزش و پرورش چارچوب خاصی را برای برخورد انضباطی با دانش‌آموزان در اختیار مدارس قرار داده یا مدیران مدارس در این زمینه می‌توانند خود شخصا تصمیم بگیرند؟
یک قانون قدیمی و کلی برای همه دانش‌آموزان
آنطور که در اسناد شورایعالی آموزش‌وپرورش آمده است، طرحی کلی در سال 1379 تحت‌عنوان آیین‌نامه انضباطی دانش‌آموزان به تصویب رسیده که با گذشت بیش از 13سال و تغییر بسیاری از مسایل و معضلات جامعه، هنوز سرلوحه مدیران در برخورد با دانش‌آموزان قرار دارد. در این آیین‌نامه هشت‌صفحه‌ای به‌صورت‌کلی به وظایف دانش‌آموزان، ترغیب و تشویق، تنبیه و وظایف آنها در مدارس اشاره‌شده و به این‌ترتیب اختیار کامل درباره تصمیم‌گیری در بیشتر معضلات به‌وجودآمده را به مسوولان مدرسه محول کرده است.
به‌طور نمونه در ماده 76 بخش تنبیه دانش‌آموزان آمده است: «دانش‌آموزان متخلفی که راهنمایی‌ها و چاره‌جویی‌های تربیتی، در آنها مفید و موثر نمی‌افتد، با رعایت تناسب مورد تنبیه قرار می‌گیرند»، ولی در این بند نیامده که راهنمایی تربیتی دانش‌آموز چند مرحله دارد و مسوولان مدرسه تا چه میزانی باید وی را اقناع کرده سپس دست به تنبیه زنند یا در همین بند به اخراج موقت دانش‌آموز اشاره شده ولی در آن نیامده است که چه تخلفاتی مشمول اخراج می‌شود یا مدیر مدرسه در چه مواردی می‌تواند دانش‌آموز خاطی را اخراج کند.
برخوردهای سلیقه‌ای
شاپور محمدزاده، مدیر کمیسیون اساسنامه و مقررات تحصیلی شورایعالی آموزش و پرورش در این باره به «شرق» گفت: قبول داریم که مقررات انضباطی دانش‌آموزان قدیمی است و با شرایط روز تطبیق داده نشده، به‌طور نمونه درباره ورود تلفن‌همراه به مدرسه در این آیین‌نامه هیچ توضیحی داده نشده و تنها آمده که «خودداری از به کاربردن وسایل تجملی و پرهیز از همراه‌آوردن اشیای گرانبها». اما آیا هم‌اکنون تلفن‌همراه را می‌توان جزو وسایل تجملی و گرانبها به حساب آورد؟ ما در شورایعالی در این موارد هنوز به اجماع نرسیدیم و در حال بررسی موضوعات اینچنینی هستیم. وی افزود: ما قبول داریم که این آیین‌نامه به مدیران مدارس اجازه داده که سلیقه‌ای عمل کنند و هرطور که خود صلاح می‌بینند با دانش‌آموز برخورد کنند ضمن اینکه مدارس جدیدی روی‌کارآمده و فضای متفاوتی بر جامعه حاکم است که این آیین‌نامه پاسخگوی آن نیست.  این مقام‌مسوول تصریح کرد: یکی دیگر از اشکالاتی که وارد می‌کنند این است که آیین‌نامه بسیار دانش‌آموزمحور است و حقوق معلمان در آن در نظر گرفته نشده، مثلا نیامده که اگر دانش‌آموزی برخورد بدی با معلم داشت باید چگونه تنبیه شود. محمدزاده اظهار کرد: البته این آیین‌نامه در حال بازنگری جدی است و تاکنون چند پژوهش در این باره صورت گرفته که منتظر اعلام دو پژوهش دیگر آن هستیم تا بتوانیم آیین‌نامه جدید را مطابق با شرایط روز تنظیم کنیم.
باید دست مدیران مدارس را باز گذاشت
ولی مهدی نویدادهم، دبیر شورایعالی آموزش‌وپرورش در این‌باره به «شرق» گفت: ما نمی‌توانیم در مورد تمام مسایل در سطح وزارتخانه تصمیم بگیریم و آن را به مدیرانمان در مدارس ابلاغ کنیم. برخی از کارشناسان حتی اعتقاد دارند این آیین‌نامه هشت‌صفحه‌ای هم زیاد است و باید به دو صفحه کاهش یابد تا مسوولان مدارس بتوانند بهتر تصمیم بگیرند. نویدادهم ادامه داد: در شورایعالی، مطالعاتی را درباره قوانین دانش‌آموزی در چند کشور دنیا انجام دادیم که نشان داد تعداد کمی از آنها، قوانین انضباطی دانش‌آموزان به همراه جزییات را به مدیران بخشنامه می‌کنند و بیشتر کشورها اختیار کامل در تصمیم‌گیری را به آنها می‌دهند. وی با بیان اینکه مشکل از قوانین نیست و باید مدیرانمان به حدی برسند که تصمیم نادرست نگیرند، گفت: اگر مدیران ما به اندازه کافی تربیت شده باشند، می‌توانند درباره هر دانش‌آموز تصمیم موردی و البته صحیح بگیرند چون آنها در متن حوادث و مسایل مدرسه هستند. دبیر شورایعالی آموزش‌وپرورش در پاسخ به این پرسش که آیا همه مدیران ما قابلیت کافی در این باره دارند، اظهار کرد: همه نه ولی نزدیک به 90درصد این توانایی را دارند. طبق سند تحول بنیادین ما باید مدیران توانمندی را در راس مدرسه قرار دهیم تا آنها بتوانند درست و به‌موقع تصمیم بگیرند. اما نویدادهم توضیح نداد هزینه تصمیمات غلط و تبعات سنگین پس از آن را تا زمانی که مدیران به تجربه کافی برسند، چه کسانی باید پرداخت کنند.  اما از دیگر مواردی که خلأ جدی خود را در آیین‌نامه انضباطی دانش‌آموزان و همچنین در سطح مدارس نشان می‌دهد، نبود نگاه تربیتی و مشاوره‌ای به تشویق و تنبیه دانش‌آموزان است. مطالعه این آیین‌نامه نشان می‌دهد که نگارندگان این آیین‌نامه دنبال نتیجه آنی هستند و اعتقادی به تربیت در مرور زمان ندارند. معاونان آموزشی مدارس نیز از نمره انضباط، اخراج و تنبیه به‌عنوان اهرمی برای برخورد آنی با دانش‌آموز استفاده می‌کنند و به تبعات بعد از آن کاری ندارند ضمن اینکه اغلب مشاوران در آخرین مرحله و در موضوعات بسیار حاد در جریان امور قرار می‌گیرند و در مقابل تصمیم مدیر و ناظم مدرسه تحرک خاصی نمی‌توانند از خود نشان دهند.
بازرسی کیف دانش‌آموزان و اقداماتی از این دست
 مروارید کیا، مشاور مدرسه فرزانگان که بیش از 15سال سابقه فعالیت دارد، به «شرق» گفت: آیین‌نامه انضباطی براساس حال‌وهوای هر مدرسه متفاوت است و چون آیین‌نامه بالادستی خیلی کلی است شورای مدارس جزییات را تعیین می‌کنند. وی با بیان اینکه باید آیین‌نامه انضباطی توام با تربیتی باشد، افزود: باید این آیین‌نامه براساس سن دانش‌آموزان و مقاطع تحصیلی متفاوت باشد. قطعا نحوه برخورد با یک دانش‌آموز ابتدایی متفاوت از دانش‌آموز مقطع راهنمایی یا متوسطه است و تنبیه و تشویق هرکدام فضای متفاوتی را می‌طلبد و با یک نسخه نمی‌توان با همه آنها برخورد کرد.  این مشاور امور تحصیلی و تربیتی برخی موارد همچون به موقع حاضر بودن در مدرسه یا پوشیدن اونیفورم دانش‌آموزی را از الزامات و قوانین قطعی مدارس دانست و گفت: در این موارد نمی‌توان سخت‌گیری نکرد چون مدرسه دچار هرج‌ومرج می‌شود و کنترل همه دانش‌آموزان را مشکل می‌کند اما مواردی هم وجود دارد که باید وجه تربیتی را در نظر گرفت.  کیا ادامه داد: به‌طور نمونه بازرسی کیف دانش‌آموزان وارد شدن به حریم خصوصی آنها و غیرقانونی است ولی هنوز این اتفاق در مدارس ما رخ می‌دهد که تبعات بسیار منفی دارد و بیانگر این است که مسوولان آموزشی ما به دنبال نتیجه فوری هستند و کمتر به وجه تربیتی تصمیمات خود توجه می‌کنند.
اما یکی دیگر از مواردی که در سال 88 رسانه‌ها درباره آن هشدار داده بودند و هم‌اکنون در مدارس کشور کاملا متداول شده نصب دوربین مداربسته است؛ موضوعی که قرار بود شورای‌عالی آموزش‌وپرورش قانونی را برای آن تدوین کند اما تصمیم در مورد آن را به بهانه اجرایی بودن به وزارت آموزش‌وپرورش محول کرد که در نتیجه این طرح در هیاهوی موضوعات متعدد وزارتخانه گم شد و هم‌اکنون مدیران مدارس با نظر شخصی خود و کاملا سلیقه‌ای دوربین‌ها را در هر نقطه از مدرسه و کلاس درس که بخواهند نصب می‌کنند. محمدزاده درباره این موضوع گفت: آن زمان که این موضوع مطرح شد، قرار بود شورای‌عالی درباره آن تصمیم بگیرد اما بنا بر دلایلی از جلسه شورا خارج و به وزارت آموزش‌وپرورش محول شد. آن طور که من خبر دارم با گذشت این مدت هنوز وزارتخانه هم درباره آن تصمیم نگرفته است. مدیر کمیسیون اساسنامه و مقررات تحصیلی شورای‌عالی آموزش‌وپرورش افزود: معتقدم نصب دوربین در کلاس درس استقلال دانش‌آموز و معلم را به خطر می‌اندازد و به هیچ‌وجه درست نیست. اما نوید ادهم با تاکید بر اینکه نصب دوربین مداربسته در مدارس توجیه تربیتی ندارد و تنها باید در مسایل امنیتی و نگهداری از اموال مدرسه استفاده شود، تصریح کرد: علت اینکه ما در شورای‌عالی در این باره تصمیم نگرفتیم، این بود که طبق سند تحول بنیادین آموزش و پرورش باید قوانین را کاهش دهیم و اختیاراتی را به مدیر مدرسه محول کنیم؛ در واقع پیش‌فرض ما این بود که مدیران مدارس ما می‌توانند در این باره تصمیم درستی بگیرند. کیا نیز نصب دوربین مداربسته در مدارس را مشروط دانست و گفت: دوربین مداربسته در مدارس خیلی بزرگ که تعداد معاونان آموزشی کم است، می‌تواند مفید باشد، چون به این شکل ناظم مدرسه می‌تواند اتفاقات کلی مثل زدوخوردها یا رفت‌‌وآمد دانش‌آموزان به حیاط مدرسه را کنترل کند اما اینکه وارد حریم خصوصی دانش‌آموزان شویم خوب نیست و بعد از مدتی این دوربین‌ها هم کارایی خود را از دست می‌دهند. اینها تنها بخشی از معضلاتی است که در تمام این سال‌ها مسوولان مدارس، دانش‌آموزان و البته خانواده‌هایشان با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ موضوعی که از دید مسوولان ارشد آموزش و پرورش سهل است و در همان مدرسه حل می‌شود اما همین سهل‌انگاری هر سال با زندگی صدها دانش‌آموز بازی می‌کند.

 


لینک خبر :  http://sharghdaily.ir/?News_Id=25583

 





      

مدرسه هایی که بایگانی می شود
به گفته وزیر آموزش و پرورش برای سال تحصیلی آینده، طرح کاهش تنوع مدارس اجرا خواهد شد

نویسنده: مریم خباز

اجرای طرح کاهش تنوع مدارس، قبل از آغاز مهر 93 گرچه خبری در حد چند کلمه است و هم اکنون فقط نطفه آن در آموزش و پرورش بسته شده، اما با این حال کارشناسان زیادی را به آری گفتن به آن و موافقت با این ایده مجاب کرده است.
    جرقه حرکت به سمت کاهش تنوع مدارس را علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش زمانی که هنوز سرپرست بود، زد؛ آن روز که در میانه شهریور، کاهش تنوع مدارس را عامل بازگشت انگیزه به دانش آموزان مدارس دولتی دانست و از رشد بی رویه مدارس استعدادهای درخشان به نرمی انتقاد کرد.
    فانی به 500 هزار صندلی خالی در مدارس غیرانتفاعی نیز دیدی انتقادی داشت و مدارس هیات امنایی را که با شهریه هایی کمتر از غیرانتفاعی ها، دانش آموزان بیشتری را به سمت خود جلب می کنند، مقصر اصلی این وضع می دانست. رشد بی ضابطه مدارس تیزهوشان نیز از انتقاد او در امان نبود چون فانی که معتقد بود استانداردهای جهانی فقط یک نفر در ازای هر ده هزار نفر را دانش آموزی تیزهوش می داند، شک داشت که رشد فزاینده مدارس سمپاد در کشور با نیاز واقعی جامعه تناسب داشته باشد.
    آن روز البته این انتقادها در لفافه ای نرم پیچیده شد و در لفافه نیز باقی ماند، تا چند روز قبل که علی اصغر فانی در کسوت وزیر آموزش و پرورش، کاهش تنوع مدارس را برای سال تحصیلی آینده حتمی دانست. البته این کاهش اکنون فقط در حد یک ایده است، ولی آنچه قطعی است این که ماه مهر 93 در حالی آغاز می شود که انواع مدارس موجود در کشور از هیات امنایی ها گرفته تا نمونه دولتی ها، سمپادها و مدارس شاهد با قالبی نو ظاهر خواهند شد.
    
    تلاش برای برداشتن اختلاف طبقاتی
    برای پی بردن به جزئیات طرحی که هدفش کاهش تنوع مدارس در کشور یا حذف مدارسی است که کارکردشان را از دست داده اند یا بودنشان دیگر ضرورتی ندارد، با چند مسئول تماس گرفتیم اما نتیجه ای عایدمان نشد. اما شاپور محمدزاده، دبیر کمیسیون اساسنامه و مقررات شورای عالی آموزش و پرورش در گفت وگو با جام جم از برخی گمانه زنی ها آن هم در سطح کارشناسان خبر داد که به نظر می رسد طرح کاهش تنوع مدارس قصد دارد روی گروهی خاص از مدارس تمرکز کند.
    محمدزاده با این حال تاکید کرد که تاکنون هیچ طرحی به شورای عالی آموزش و پرورش نرسیده که بتوان با قاطعیت درباره آنچه که رخ خواهد داد، ابراز نظر کرد اما چون همواره این ایراد به آموزش و پرورش گرفته می شود که با ایجاد انواع مختلف مدارس، بانی ایجاد نظام آموزشی طبقاتی شده است و با زبان بی زبانی به مردم اعلام کرده که مدارس دولتی کارآمد و قابل اعتنا نیستند، به نظر می رسد وزارتخانه به دنبال اصلاح این روند است.
    جلسات کارشناسی که دبیر کمیسیون اساسنامه و مقررات شورای عالی آموزش و پرورش به بحث های آن استناد و پیش بینی می کند که طرح کاهش تنوع مدارس نیز حول همین محورها بچرخد، روی چند نوع مدرسه خاص دست گذاشته اند از جمله مدارس استعدادهای درخشان. محمدزاده می گوید حرف کارشناسان این است که وجود این مدارس ضرورتی ندارد، چون همه دانش آموزان باید در کنار یکدیگر درس بخوانند، چون ایزوله شدن عده ای دانش آموز که خود را بالاتر از دیگران می دانند و دچار غرور کاذب می شوند به نفع هیچ کس نیست.
    مدارس شاهد نیز دومین مدرسه پربحث است، چون کارشناسان می گویند تعداد فرزندان شاهد بویژه در دوره ابتدایی آن قدر کم است که ظرفیت مدارس شاهد حالابا دانش آموزان عادی پر می شود که این وضع خلاف فلسفه این مدارس است.
    هیات امنایی ها نیز در تیررس انتقادها قرار دارد، چون به گفته محمدزاده این مدارس تفاوت چندانی با مدارس نمونه دولتی ندارد و ادامه فعالیتشان نیاز به بررسی های کارشناسی دارد.
    
    غیرانتفاعی ها می مانند
    ادامه حیات مدارس هیات امنایی، شاهد، سمپاد و نمونه دولتی در حالی با تردید همراه است و توسعه و افزایش آنها در کشور به صلاح دانسته نمی شود که به نظر می رسد وضع مدارس غیرانتفاعی بهتر از اینها و راه این مدارس از بقیه جداست. شاپور محمدزاده می گوید، طرح کاهش تنوع مدارس نمی تواند بر کاهش مدارس غیرانتفاعی تمرکز کند چون تشکیل این مدارس قانون مصوب مجلس را دارد و تا زمانی که این قانون معتبر است، نمی توان مدارس غیرانتفاعی را جمع کرد. البته چون هنوز جزئیات کاهش تنوع مدارس مشخص نیست، هیچ موضوعی را نمی توان با قطعیت بیان کرد، اما چون علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش تاکنون چند بار اعلام کرده که برای پر کردن 500 هزار صندلی خالی در مدارس غیرانتفاعی باید راهی جست (او این وضع را ناشی از توسعه بی رویه مدارس هیات امنایی و سمپاد می داند) می توان پیش بینی کرد که حریم امن مدارس غیرانتفاعی همچنان پابرجا خواهد ماند.
    
    چند پیشنهاد کارشناسانه
    آن 13 نوع مدرسه ای که در کشور فعالیت می کند (دولتی، شاهد، هیات امنایی، نمونه دولتی، غیرانتفاعی، بزرگسالان، مجتمع های آموزشی، آموزش از راه دور، سمپاد، سما، ورزش، قرآنی و مدارس خارج کشور) و به گمان وزیر آموزش و پرورش مصداق بارز تنوع ناکارآمد است از دید تعدادی از کارشناسان نیز نیازمند بازنگری است. حسین احمدی، کارشناس آموزش و پرورش به جام جم می گوید مدارس شاهد، تیزهوشان و غیرانتفاعی را نمی توان مشمول حذف یا کاهش مدارس کرد، چون مدارس تیزهوشان مسئول نخبه پروری است، مدارس شاهد نیاز فرزندان شهدا و ایثارگران است و مدارس غیرانتفاعی با گرفتن شهریه از والدین، باری از دوش آموزش و پرورش برمی دارد.
    اما از دید او مجتمع های آموزشی قابلیت حذف تدریجی را دارد، همچنین مدارس هیات امنایی که می تواند زیرمجموعه مدارس غیرانتفاعی قرار بگیرد یا مدارس نمونه دولتی که بهتر است به مدارس تیزهوشان ملحق شود.
    البته محمد الهی معادله کاهش تنوع مدارس را طور دیگری حل می کند. این کارشناس آموزش و پرورش در گفت وگو با جام جم به نحوه اداره مدارس سمپاد، نمونه دولتی و شاهد انتقاد دارد و توضیح می دهد اگر در سال های گذشته این مدارس کیفیت آموزشی بالایی داشت و دبیران زبده در آن حضور داشتند، امروز با رشد بی رویه به روزی افتاده اند که فقط تابلوی آنها عوض شده و آن طور که انتظار می رود، خروجی ندارد. او به همین علت معتقد است که اگر این مدارس سر و سامان پیدا کند، نتایج بهتری عاید نظام آموزشی خواهد شد. با این حال الهی می گوید اگر مدارس به دو دسته دولتی و غیردولتی آن هم با تنوع کم تقسیم شود و دیگر مدارس بینابینی مثل هیات امنایی ها و غیردولتی ها وجود نداشته باشد، بهترین تصمیم گرفته شده است.
    با وجود این اظهارنظرها که همگی بر ضرورت کاهش تنوع مدارس تاکید دارد، عده ای هستند که همچنان متنوع بودن مدارس را می پسندند و معتقدند وجود مدارس متنوع، دست خانواده ها را برای انتخاب باز می گذارد تا فرزندانشان را در باکیفیت ترین مدارس ثبت نام کنند. اما واقعیت این است که این تنوع، نخستین ضربه اش را به مدارس عادی دولتی وارد می کند، مدارسی که ظرفیت ارائه آموزش های باکیفیت را دارد و با رایگان بودن تحصیل در آن، اجرای اصل سی ام قانون اساسی محقق می شود؛ ضمن این که تحصیل در مدارسی که شهریه دریافت می کنند یا وقت بیشتری را به آموزش دانش آموزان اختصاص می دهند، لزوما به معنی تحصیل در بهترین و باکیفیت ترین مدارس نیست.
روزنامه جام جم، شماره 3841 به تاریخ 27/8/92، صفحه 1 (صفحه اول)





      

باغ نگارستان

  ( اولین مرکز آکادمیک کشور به عنوان اولین دارالمعلمین عالی برای پسران و دارالمعلمات برای دختران)


 بناهای قدیمی و مهمی مانند میدان و کاخ بهارستان در شهر تهران، تداعی‌کننده حوادث و ماجراهای تعیین‌کننده تاریخ معاصر کشور است. کاخ بهارستان را که میرزا حسین خان سپه‌سالار بنیاد گذاشت، بعدها محل مجلس شورای ملی شد. این بنا، تنها یادگار آن روزگار است که اینک در این میدان بر جای مانده است. تندیس وسط میدان، چند بار عوض شد. ساختمان بهارستان متحمل گلوله‌های توپ و دست کم دو آتش سوزی بزرگ شد. این میدان شاهد زد و خوردها، میتینگ‌ها، تظاهرات و تیرانداز‌ی‌های بسیار و محل ترورهای سیاسی مهم و تاریخ‌ساز بوده است. سمت شمال این میدان، محل باغ نگارستان فتح‌علی شاه قاجار بود که مدخل آن در جلوی میدان بهارستان و خود باغ نیز در شمال میدان بود که   در سال 1187 هـ. ش، به دستور فتح علی شاه، ‌برای استفاده ییلاقی در شمال میدان بهارستان تهران ایجاد شد. مهم ترین ویژگی این باغ وجود عمارت های قلمدان و دل گشا، اتاق هایی با درهای چوبی، دو تالار بزرگ در طرفین ساختمان مرکزی باغ با آینه کاری، نقوش طلایی، فرش های گران بها، چلچراغ های باارزش، تابلو های نقاشی میرزا جانی نقاش، میرزا بابا نقاش و عبدالله خان نقاش، 64 اتاق، چهار تالار، کتابخانه باچهار سالن و 600 متر زیربنا است در این قصر،دارای عمارت های متعددی بود که نامشان را در دوران فتحعلی شاه حوضخانه، تالار قلمدان، تالار سلام و عمارت دلگشا گذاشتند و از آنجا که دارای نقاشی ها و نگاره های متعددی بوده، به نگارستان شهرت پیدا کرده است این باغ شاهد اتفاقات تاریخی زیادی بوده است به نحوی که قتل دولتمرد آزاده ایرانی یعنی میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی به دست محمدشاه در این مکان انجام شده است همچنین محمد شاه در باغ نگارستان بر روی تخت طاووس تاج گذاری کرد اما اکنون از محل این رویدادهای تاریخی چیزی باقی نمانده است.در زمان سلطنت مظفر الدین شاه به تبعیت از اروپا نخستین مدرسه فلاحت به سرپرستی کمال الملک در این محل تاسیس شد و در سال 1307 اعتماد الدوله وزیر فرهنگ ایران، باغ نگارستان را به عنوان محل دائمی دارالمعلمین عالی در نظر گرفت.سپس نقشه ساختمان یک مدرسه عالی با رعایت سبک معماری ایرانی ، قاجاری و اصول مدرسه سازی توسط مارکوف( معمار پناهنده روسی) در ضلع شمالی باغ تهیه و اجرا شد. عمارت نگارستان در سال 1307، توسط دکتر عیسی صدیق، وزیر معارف به دانشسرای عالی به سبک مدارس فرانسه تغییر وضعیت داد و در واقع تأسیس شد.در سال 1315 هم عمارت بزرگ دیگری به عنوان کتابخانه در شمال شرقی باغ بنا شد و پروین اعتصامی به عنوان معاون این کتابخانه در آنجا کار می کرد.در باغ نگارستان شخصیت های علمی، ادبی و هنری زیادی مانند ملک الشعرای بهار، علی اکبر دهخدا، سعید نفیسی، بدیع الزمان فروزانفر، محمود حسابی، پرویز خانلری و ... تحصیل و یا تدریس کرده اند. دفتر لغت‌نامه دهخدا و مؤسسه تحقیقات اقتصادی و اجتماعی دانشگاه تهران در دهه‌های 1330 هـ.ش به بعد در یکی از ساختمان‌های این باغ استقرار یافت و سپس مجموعه‌ ساختمان مذکور به دانشکده علوم اجتماعی و تعاون دانشگاه تهران تبدیل شد. وتاسال 1371این دانشکده دراین باغ مستقر بوده است البته در دهه 60 شمسی متاسفانه دانشگاه تهران با سازمان برنامه و بودجه توافقی نمود که درقبال ساخت ساختمان جدید دانشکده علوم اجتماعی توسط سازمان برنامه و بودجه در بزرگراه جلال‌ آل احمد جنب دانشگاه تربیت مدرس ،این باغ  به سازمان برنامه و بودجه تحویل تا با تخریب آن به محل پارکینگ این سازمان تبدیل شود که خوشبختانه به همت تعدادی از اساتید گرانقدر از جمله استاد مردم شناسی مرحوم جناب دکتر محمود روح الامینی   ودانشجویان دانشکده علوم اجتماعی از این کار جلوگیری به عمل آمد.بعداز مدتی باکمک شهرداری تهران واداره کل موزه های دانشگاه تهران به موزه کمال الملک تغییر کاربری داد. اکنون پس از سالها درب آن به روی مردم باز شده تا تهرانیها یکی از باغهای ایرانی در تهران که شاهد اتفاقات تاریخی زیادی بوده را ببینند. این باغ با شماره 2082 در فهرست میراث ملی ایران ثبت شده است

شاپور محمدزاده دانش آموخته دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران( باغ نگارستان)

  1. باتشکر از جناب آقای وحید معینی جزنی که تمامی تصاویر به جهت کیفیت بهتراز وبلاک ایشان گرفته شده است.

 

  

 

 

 

    

 

 

 

 

 

 

 

        

 

  

 

 

 





      

تاسوعا و عاشورای حسینی بر عاشقان آن حضرت تسلیت باد

باز این چه شورش است که درخلق عالم است  
بازاین چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است 
 باز این چه رستخیز عظیم است کز جهان  
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است 
 
 
 راز جاودانگی حماسه ی تاسوعا و عاشورا عمو مشکات+ پوستر محرم




      

شاهپور محمدزاده، دبیر کمیسیون اساسنامه‌ها و مقررات تحصیلی:‏
برخی از مصوبات شورای عالی باید باز مهندسی و اصلاح شود
 
1392/08/07
  بزرگنمایی:
 

 

 

 

ضرورت دارد برخی از مصوبه‌های شورای عالی که به جهت برخی ملاحظات   به تصویب رسید، مجددا باز مهندسی و اصلاح شود

مطلب فوق را شاهپور محمدزاده دبیر کمیسیون اساسنامه‌ها و مقررات شورای عالی آموزش و پرورش در گفتگو با خبرنگار روزنامه رسالت عنوان کرد و افزود: مصوبه‌هایی چون حذف مردودی اول متوسطه با ایجاد مجتمع‌های آموزشی و پرورشی شهری، روستایی و عشایری و... از جمله مواردی است که بسیار شتابزده و با کمترین کار کارشناسی در شورا کار شد و جا دارد که در دوره جدید، مجددا مورد بررسی جدی و دقیق قرار گیرد. محمدزاده، در مجموع، با مثبت ارزیابی کردن عملکرد شورای عالی در ارتقای مسائل مختلف آموزش و پروررشی، بررسی و تصویب سند تحویل بنیادین و برنامه درسی ملی در شورای عالی را از جمله کارهای بسیار بزرگ و سترگ عنوان کرد و افزود: هر چند شورای عالی در دهه اخیر از صد درصد توان و ظرفیت کارشناسی خود استفاده نکرده است، ولی از فعال‌ترین حوزه‌های عرصه آموزش و پرورش برای رفع مشکلات و موانع بوده است. ‏

دبیر کمیسیون اساسنامه‌ها و مقررات تحصیلی، درباره این که چگونه می‌توان استفاده ابزاری از شورای عالی را در هر دوره کار دولت‌ها کاهش داد، تصریح کرد: شورای عالی آموزش و پرورش به عنوان قدیمی‌ترین شورا در یکصد سال اخیر مهم‌ترین نهاد سیاستگذاری در حوزه آموزش عمومی و متوسطه کشور است، به این خاطر اعضای آن باید به نحوی که قانون مشخص نموده است انتخاب شوند و هر یک از آنان نیز باید استقلال لازم را داشته باشند و در بررسی موضوع‌ها بدون هیچگونه تعصب حزبی و سیاسی نظرات خود را اعلام و تصمیم‌گیری کنند.‏

وی درباره ترکیب کمیسیون‌ها و کارگروه‌های تخصصی شورا متذکر شد: نهایت سعی و تلاش شده است که در ترکیب اعضای کمیسیون‌ها و کمیته‌ها افرادی دعوت شوند که دانش، تخصص و تجربه لازم را در حوزه‌های مختلف آموزش و پرورش داشته باشند. ‏

محمدزاده، همچنین در این زمینه تاکید کرد: افراد متعهد و متخصص که تجربه لازم را در مسائل آموزشی و پرورشی و امر تعلیم و تربیت داشته باشند، صاحبنظران دانشگاهی و حوزوی، دبیران و فرهنگیان فرهیخته و باتجربه شاغل و بازنشسته و معلمین پژوهنده باید برای غنی‌سازی محتوای کمی و کیفی کار در شورا و کمیسیون‌های آن فعالیت داشته باشند. ‏

محمدزاده درباره راهکار بهینه و موثر برای ارتباط قوی فرهنگیان شاغل و بازنشسته با شورای عالی، متذکر شد: شناسایی و ایجاد بانک اطلاعاتی از افراد متخصص و باتجربه و صاحبنظران، فرهنگیان بازنشسته و شاغل دعوت از آنان در کارگروه‌ها، کمیسیون‌ها، نشست‌های تخصصی، همایش‌ها و نظرخواهی از معلمین و فرهنگیان درباره موضوع‌های در دستور کار شورا و تقدیر و تشکر از آنان، از جمله راهکارهای کارساز ارتباط با جامعه فرهنگیان است.

وی درباره افزایش شناخت و تعامل بهتر جامعه با شورای عالی، خاطرنشان کرد: اطلاع‌رسانی مصوبات شورا از طریق رسانه ملی و دیگر رسانه‌های کشور مانند روزنامه‌ها، مجلات و سایت‌های خبری، ادامه حضور کارشناسان دبیرخانه شورا برحسب وظیفه در استان‌ها، مناطق و مدارس، حضور در همایش‌ها و نشست‌های علمی- تخصصی معلمین کشور و جلسات پرسش و پاسخ با فرهنگیان در زمینه مسائل آموزش و پرورشی با حضور دبیر کل، اعضای شورا و دبیران کمیسیون و کارشناسان مربوطه از جمله اقداماتی است که باید انجام شود.‏

دبیر کمیسیون اساسنامه‌ها و مقررات تحصیلی همچنین در زمینه شیوه‌های تعامل و همکاری بین شورای عالی با نهادها و مراکز پژوهشی‌، علمی و آموزشی داخل و خارج گفت: این تعامل می‌تواند از یک سو، از طریق سایت شورای عالی، برگزاری نشست تخصصی، علمی و آموزشی و ارائه فراخوان علمی برای موضوع‌هایی که در دستور کار کمیسیون‌ها و کمیته‌ها قرار دارد، انجام شود و از سوی دیگر، با دعوت از افراد مطلع و سازمان‌ها و مراکز پژوهشی مرتبط، حضور در همایش‌های داخلی و بین‌المللی و نظرخواهی از صاحب‌نظران و متخصصان مربوطه و همچنین فرهنگیان درباره مصوبات شورای عالی این تعامل و همکاری صورت پذیرد.‏





      

http://persiandrive.com/588841





      

 

کارکردهای اجتماعی سوگواری محرم وتاریخچه عزاداری امام حسین (ع)درایران

 

گرچه عزاداری برای حسین بن علی(ع) و خاندان و یاران او به شکلهای مختلفی در طول تاریخ اسلام برگزار میشد، اما این مراسم، آن هم در حدّی گسترده به صورت سازمان یافته و با دستور و حمایت حکومت، از زمان آل بویه در بغداد آغاز گردید  .

می توان گفت مجالس عزاداری شیعیان اگر چه به عنوان یک امر دیندارانه درنظر گرفته می شود، اما بیش از این که یک امر دینی باشد، دارای کارکردهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بوده که از جمله آنها محافظت و هویت بخشی به جامعه شیعیان، تبلیغ و انتقال مفاهیم شیعی به مخاطبان و کمک به حفظ پویایی و حیات شیعیان در جامعه است  . 

حماسه کربلا، بزرگترین و دلخراش ترین واقعه تاریخ است که پس از 1400 سال هنوز هم زنده مانده و پس از چهارده قرن به یاد آن واقعه اشکها ریخته می شود و ناله و فریاد به پا است. در این مقاله قصد داریم که سیر تاریخی عزاداری شهدای کربلا را مورد بررسی قرار دهیم.

مراسم عزادارى امام حسین(ع) نخستین بار در روز یازدهم محرم سال 61 هجرى در کنار اجساد مطهر شهیدان توسط اهل بیت‏ علیه السلام برگزار گردید.

پس از آن هنگام ورود کاروان اسیران به کوفه، امام زین‏ العابدین (ع)و حضرت زینب و ام‏ کلثوم علیهم السلام براى مردم کوفه که براى تماشا آمده بودند، سخنرانى کردند. در پى این سخنرانیها صداى ضجه و گریه از خانه‏ ها و مردم کوفه بلند شد. که به نوعی عزاداری برای شهدا و افشاگری امویان بود.

دسته ‏های عزاداری در شکل جدید، نخستین بار در سال 352ق به وجود آمدند.

به دستور معزّالدوله، در عاشورای سال 353 ق عزای عمومی اعلام شد و از مردم خواسته شد که با پوشیدن جامه سیاه، اندوه خود را نشان دهند. در عاشورای سال 352ق نیز گریه و ندبه برای امام حسین(ع) و نوحه‏ خوانی و برپایی ماتم برای آن امام برگزار گردید. در این روز با آویختن پلاس (پارچه ‏های کهنه و سیاه)، اعلام عزا ‏نمودند. در روز عاشورا مردم حتی برخی علمای حنفی مثل خواجه علی غزنوی و امام نجم الدین بلعمانی حنفی ، سفیانیان را لعن میکردند، دستار از سر باز کرده نوحه میخواندند و خاک بر سر میافشاندند.

در سال 398 ق که روز عاشورا مصادف با عید مهرگان بود، مراسم عید را به تأخیر انداختند.

مورخین به برپائی این مراسم در تمام طول سلطه آل بویه اشاره دارند، اما در همان دوره، با گسترش برگزارى مراسم روز عید غدیر و روز عاشورا و حساسیت اهل سنت و وقوع درگیریهای متعدد، اهالى محله‏ کرخ از برگزارى این مراسم منع شدند. در سال 393ق هم شیعیان از برگزاری مراسم مذهبی خود منع شدند، هم اهل سنت. هر چه حکومت آل‏ بویه به پایان عمر خود نزدیک مى‏شد و ضعف آن بیش‏تر میگردید، نزاع میان شیعه و سنى نیز افزون‏تر مى‏شد، لذا سلاطین آل‏بویه مى‏کوشیدند به هر نحو ممکن، برگزارى مراسم عاشورا و عید غدیر را، که خود بانى آن بودند، ملغى کنند. اما پافشارى شیعیان براى برگزارى مراسم عاشورا ادامه یافت.

در سال 402 قمرى فخرالملک، وزیر سلطان بهاءالدوله برگزارى مراسم عاشورا را آزاد اعلام کرد و براى جلوگیرى از وقوع فتنه تدابیرى اندیشید، ولى بار دیگر خودش در سال 406 قمرى برگزارى مراسم عاشورا را منع کند، که اصرار شیعیان به برگزارى آن، باعث نزاع آنها با ساکنان محله‏ باب‏الشعیر شد و تعداد زیادى در این نزاع کشته شدند

سلاطین سلجوقى از دوستداران ائمه شیعه بودند. ملکشاه به همراه خواجه نظام در سال 479ق به زیارت کاظمین، نجف و کربلا رفت. محمد بن عبدالله بلخى پس از سخنرانى و وعظ براى عالمان، مسئولان و طلاب نظامیه اهل سنت، روضه مى‏خواند و از مظلومیت‏هاى اهل‏بیت پیامبر یاد مى‏کرد. این رسم تا اوایل سلطنت طغرل سلجوقى در بغداد و شهرهاى دیگر ایران معمول بوده است. در ابتداى قرن هفتم، چون محمّد خوارزمشاه خواست علاء الملک ترمذى از سادات حسینى خراسان به عنوان خلیفه در برابر الناصر عباسی مطرح کند، تا حدود زیادى نفوذ معنوى خلفاى عباسى ـ که حامى مذهب سنّت بودند ـ رو به کاهش گذاشت و سرانجام در نیمه دوم قرن هفتم در سال 656ق با سقوط بغداد و حاکمیت یافتن ایلخانان در ایران و عراق، مذهب اهل سنّت با بحران جدى روبه‏رو شد.

از این رو فرصت مناسبى براى توسعه تشیع و برگزارى شعائر و مراسم مذهبى آن فراهم گردید و با روى خوش نشان دادن غازان خان به شیعیان و سرانجام با رسمى شدن مذهب تشیع در مدت کوتاهى در زمان "اولجایتو"، مراسم عزادارى عمومیت یافت. مردم هرات پایتخت تیموریان، در نیمه دوم قرن نهم با فرا رسیدن ماه محرم به برگزارى مجالس سوگوارى براى امام حسین(ع) اهتمام مى‏ورزیدند و حتى شاهزادگان و امرا نیز به برگزارى مجالس عزا همت مى‏گماشتند.

با روی کار آمدن دولت صفویّه و در آوردن مملکت به صورت کشوری شیعه و مقتدر، سرودن شعر در مدح و رثای ائمه و شهدای کربلا برای شاعران افتخاری بس بزرگ محسوب میشد. و این تأثیری فراوان بر آیندهآیین سوگواری محرم گذارد، به گونهای که تظاهرات شکوهمند شیعیان در محرم هر سال، در نشر و اشاعهی مذهب تشیّع در فلات قارّه ایران، مساعدت فراوانی کرد. در این زمان کتاب «روضة الشهداء» به رشتهتحریر درآمد و قوهمحرکهای شد برای پیدایش مراسم محرم که از بطن آن، سبک تازهای از فعالیّت به نام روضهخوانی یا قرائت «روضة الشهداء»، به وجود آمد. دو قرن و نیم بعد، این سبک به منزلهرشتهای در آمد که به وسیلهآن، اشعار غنائی و متون و نمایشهای تعزیه به هم بافته شدند.

در طول دوره صفویه شکل مهم و معروف دیگری از نمایش مذهبی پدید آمد که در ارتباط با واقعهی کربلا و شهادت امام حسین و یارانش بود. غالب این داستانها از کتاب «روضة الشهداء» گرفته میشد و از اوایل سدهشانزدهم در میان شیعیان به گونهای گسترده انتشار یافت. از این زمان به بعد تکیه ها و حسینیه ها و موقوفات مربوط به عزادارى امام حسین(علیه السلام)در ایران شکل گرفت. دولت مغولان و گورکانیان هند که از دولت صفویه متأثر بودند،مراسم عزاداری امام حسین(ع) را برپا میداشتند. گزارشات متعدّدی از اجتماعات مذکوردر دوره صفویه که اکثراً توسط فرستادگان سیاسی اروپا، مبلّغان، بازرگانان و سیاحان به ثبت رسیده.

 از عزاداری در دوره افشار و زند گزارش های مهمی نقل شده است و همین گزارشات، شروع تعزیه خوانی را مربوط به دوره کریم خان میدانند. در عصر قاجار، خون آلود کردن سر و صورت با تیغ و قمه زدن به فرق سر به مراسم سینه زنی اضافه شد.

 





      
<   <<   6   7   8   9   10      >